چکیده:
كشورهاي واردكننده تكنولوژي در گام اول مي كوشند تكنولوژي متناسب با نيازهاي خود را انتخاب كنند و در گام دوم تلاش مي كنند تا آن را هر چه بيشتر با موقعيت كشور خود سازگار نمايند. از آنجا كه موضوع انتقال تكنولوژي در ايران يا در مباحث توسعه مورد مداقه قرار گرفته است يا در علوم مهندسي، پرسش از بنيان هاي تكنولوژي تا پيش از توسعه كامل تكنولوژي خود به عنوان يكي از موانع انتقال تكنولوژي تلقي شده است. نويسنده بر آن است كه پرسش فلسفي از بنيان هاي تكنولوژي نه تنها مانعي در انتقال تكنولوژي نيست، بلكه براي رفتن به سمت سازگاري و بومي كردن تكنولوژي، يكي از اركان اصلي آن است. در اين مقاله از منظر فلسفه تكنولوژي ابتدا به نقد انتقال تكنولوژي پرداخته خواهد شد و با تمركز بر سه محور ارزش مداري مصنوع تكنيكي، تفاوت بنيادين دانش تكنولوژيك و دانش علمي و اهميت سيستم اجتماعي تكنيكي نشان داده خواهد شد كه تلقي فعلي از انتقال تكنولوژي سطحي است. سپس بر اساس همين رويكرد دو راهكار براي انتقال تكنولوژي پيشنهاد خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله از منظر فلسفه تکنولوژي ابتدا به نقد انتقال تکنولوژي پرداخته خواهد شــد و با تمرکز بر ســه محور ارزش مداري مصنوع تکنيکي ، تفــاوت بنيادين دانش تکنولوژيک و دانش علمي و اهميت سيســتم اجتماعي تکنيکي نشان داده خواهد شد که تلقي فعلي از انتقال تکنولوژي ســطحي اســت .
از منظر فلسفه تکنولوژي پرسش هاي بنياديني در موضوع انتقال تکنولوژي بايد پرسيده شود: آيا انتقال تکنولوژي صرفاً به معناي انتقال مصنوع تکنيکي ١ اســت ؟ آيا به راستي مي توان تکنولوژي را با شرايط بومي سازگار کرد؟ آيا انتقال تکنولوژي تنها به دانش آکادميک مهندسي نيازمند است ؟ آيا تکنولوژي جامعه را متأثر مي کند يا اين جامعه است که تکنولوژي را مي سازد؟ در اين مقاله ابتدا به نقد انتقال تکنولوژي پرداخته خواهد شــد و با تمرکز بر ســه محور ارزش مداري مصنــوع تکنيکي ، تفاوت بنيادين دانش تکنولوژيک و دانش علمي و نهايتاً اهميت سيســتم اجتماعي تکنيکي نشان داده خواهد شد که تلقي فعلي از انتقال 0تکنولوژي خامدســتانه و سطحي است .
(محنک ، ١٣٨٢: ٤٠-٣٥) بومي کردن تکنولوژي با رويکرد مهندســي ، در بهترين حالت ، انطباق شــرايط فيزيکي مصنوع تکنيکي با شرايط بومي است ؛ مثلاً که اگر ماشيني در کشور توليدکننده براي کار در هواي سرد و مرطوب طراحي شــده اســت چگونه بايد آن را با اقليم گرم و خشک منطبق کرد؟ اما مسلماً اين رويکرد کاســتي و نقصاني اساسي دارد و آن عدم توجه به ارزش مداري مصنوع تکنيکي و جنبه هاي فرهنگي و اجتماعي تکنولوژي اســت .