خلاصه ماشینی:
"حکومت اسلامی: جایگاه بیعت در استوار ساختن مشروعیت اطاعت, در پرتو این دو نظریه یعنی شورا و ولایت فقیه چیست؟ آیة الله فضل الله: بیعت یکی از روش های رابطه میان پیامبر(ص) و مردم بوده است, هم چنان که وقتی جریان بیعت را پس از پیامبر(ص) نیز در جامعه اسلامی مشاهده می کنیم ـ با قطع نظر از مشروعیت یا عدم مشروعیت آن ـ می بینیم ذهنیت مسلمانان در آن دوران بر این مسئله گشوده بوده است و بسا آن را ضروری می دیدند, و کسی را نمی یابیم که منکر اصل شیوه بیعت باشد; ولو در مورد شخصی که برای او بیعت گرفته می شده اعتراض و انکاری باشد, حتی امیرالمؤمنین(ع) به تحویل گرفتن حکومت با بیعت موافقت کرد; یا به تعبیر دیگر بر بیعت اعتماد کرد و گاهی در پاره ای کلماتشان در مقام بیان سلامت حکومت خویش بر هم آهنگی آن با بیعت تأکید فرمودند: (لم تکن بیعتکم ایای فلتة) که دلالت بر مشروعیت بیعت دارد.
اما چون دلیلی بر نصب رهبری وجود ندارد (یا اگر رهبری انتصابی نباشد) یا اگر رهبری بر معیاری کلی جریان یابد (نیابت عامه) به نحوی که بین دو یا چند نفر مردد باشد که واجد شرایط یکسان هستند, در هر دو حالت (حالت عدم وجود معیار عام یا خاص برای رهبری معین در اشخاص آن, یا در حالت تردد رهبری شرعی میان اشخاصی چند) بیعت نقش خود را می یابد, زیرا در حالت اول که مردم حاکم برخود هستند و هیچ کس را سلطه ای بر دیگران نیست و دلیل خاصی نیز نیامده تا شخص متصف به این یا آن وصف را معین کند, مبایعه امت با شخص معینی نشان پیمانی دو جانبه میان امت و آن شخص است به نحوی که امت را ملزم به اطاعت و پیروی از او در چهارچوب معیارهای کلی شرع در امر حکومت و اداره امور می سازد, هم چنین رهبر را به تحمل مسئولیت هایش ملزم می کند, در این صورت بیعت عقدی میان رهبر و امت است."