چکیده:
همسویی» بررسی همسانی استراتژیها و ساختارهای سازمانی و استراتژیها و ساختارهای فناوری اطلاعات با تمرکز بر روی
مسائلی چون تناسب یا عدم تناسب جایگاه فناوری اطلاعات در سازمان, چگونگی و روابط موجود برای گزارش دهی در ساختار
واحد فناوری اطلاعات. تمرکز یا عدم تمرکز خدمات فناوری اطلاعات و درک متقابل فناوری اطلاعات از کسب و کار و بالعکس
است. باوجود اینکه سازمانها به اهمیت همسویی استراتژی کسب و کار و فناوری اطلاعات پی برده اندء به نظر آنها تحت
کنترل درآوردن قابلیت های فناوری اطلاعات در جهت کسب منافع بلند مدت سخت یا غیر ممکن میباشد. مقاله حاضر به
بررسی مدلها و نظریه های مختلف همسویی استراتژیک و مباحث مرتبط با آن میپردازد. در نهایت بر اساس یافته های
تحقیق پیشنهاداتی برای بهبود همسویی استراتژیک با تمرکز بر شرکت های دانش بنیان ارائه خواهد شد.-
Alignment is examination of consistency between organizational structures, strategies and structures of
Information Technology (IT) concentrating on some issues such as proportionality of IT status in organization,
structure of relationships existing for reporting in structure of IT unit, concentration or lack of concentration on
IT services and mutual understanding between IT and business and reverse. Despite that organizations are aware
of importance of alignment between business strategy and IT, they think that it is hard or impossible to control
IT capabilities in order to gain long-term interests. This paper examines various models and theories of strategic
alignment and relevant subjects. According to the obtained findings of study, some recommendations are
proposed to improve strategic alignment focusing on knowledge-based companies.
خلاصه ماشینی:
تحقيقات انجام شده در زمينه همسويي استراتژيک ، وجود ارتباط مثبت و مؤثر بين استراتژيهاي رقابتي، فناوري اطلاعات و عملکرد سازماني را نشان ميدهد و مديراني که در سازمان هايشان موفق به ايجاد همسويي استراتژي هاي کسب و کار وفناوري اطلاعات شده اند، تاکيد ميکنند که ايجاد يکپارچگي براي بقا و موفقيت سازمان ها ضروري به نظر ميرسد (عميد و ميرزاده ،١٣٩٣).
اغلب سازمان ها تشخيص داده اند که مسئله اصلي آن ها داشتن استراتژي کسب و کار مناسب يا معماري سيستم هاي اطلاعاتي سطح بالا نيست ، بلکه اين دو بايد به گونه اي با يکديگر تلفيق و تعريف شوند که اطمينان لازم را جهت حضور رقابتي در بازار امروزي فراهم کند، باوجود اينکه سازمان ها به اهميت همسويي استراتژي کسب و کار و فناوري اطلاعات پي برده اند، به نظر آن ها تحت کنترل درآوردن قابليت هاي فناوري اطلاعات در جهت کسب منافع بلند مدت سخت يا غير ممکن ميباشد (لوفتمن و برير،١٩٩٦).
٢-٣-١- مزاياي مديريت استراتژيک رويکرد مديريت استراتژيک بر مبناي تعامل مديران در همه سطوح سازماني و کسب وکار تاکيد نموده و نتايج رفتاري مشخصي را به همراه دارد که مشخصه نظام تصميم گيري مشارکتي است به همين علت بررسي تشخيص و ارزيابي دقيق تأثير فرموله کردن استراتژي بر عملکرد سازمان و يا کسب و کار اغلب نيازمند مجموعه اي از معيارهاي مالي و غيره ميباشد که اثربخشي مديران را مورد ارزيابي قرار ميدهند (فقهي،١٣٩١).