خلاصه ماشینی:
"کشورها به وسیله مبادلات بین المللی سطح تولید خود را بالا برده و سود بیشتری عایدشان میگردد و با واردات کالاهایی را که قادر به تولید آن نیستند به دست آورده و کالاهایی را که مازاد بر مصرف خود تولید مینمایند به کشورهای دیگر صادر میکنند با وجود آنکه یک کشور ممکن است به اندازه کافی عوامل تولید مختلف داشته باشد که بتواند انواع کالا را تولید نماید مع هذا قادر به تولید آنها به صورت قیمت مساوی نخواهد بود.
در این راستا بازاریابان نیازمند آنند که محدودیتهای را که فرهنگ بر روند بازاریابی تحمیل میکند بشناسند و از طرف دیگر، بازاریابی در تغییر الگوهای موجود فرهنگی نقش مهمی ایفا میکند؛در نتیجه میتوان گفت بازاریابی بین المللی یک وسیله مهم تاثیر متقابل فرهنگ بر یکدیگر است و بازاریابی، تکنولوژی و شیوه زندگی را از نواحی و فرهنگهای دیگر به کشور میآورد در نتیجه بازاریاب باید در جهت تطبیق اثرات برنامهریزی بر سایر عناصر فرهنگی کوشا باشد و از اقداماتی که در بازار ایجاد مقاومت و ضدیت علیه برنامه دارد اجتناب ورزد.
به طور کلی مدیریت بازاریابی میبایستی اطلاعات لازم را در مورد وضعیت اقتصادی بازار خارجی مورد نظر را جمعآوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد که این موضوعات شامل موارد زیر میباشند: سیستم اقتصادی،سیاستهای دولت در امور بازرگانی،مقررات صادرات و واردات، تعرفهها،برنامههای اقتصاد ملی در رابطه با رشد و توسعه،سیستم پولی و بانکی،نرخ تورم،مالیاتها،فلسفههای اقتصادی و اجتماعی دولت،روشهای توزیع کالا و سیستم حمل و نقل،میزان فعالیت سایر شرکتهای خارجی در کشور مورد نظر،استراتژی بازرگانی شرکت و موسسات رقیب،تنوع و کیفیت تولیدات داخلی در بازار،سطح درآمد کشور و توزیع آن،کالاها و خدماتی که به وسیله یک ملت مورد استفاده قرار میگیرند،متاثر از سطح درآمد و توزیع ثروت ملی آنها است."