چکیده:
یکی از موانع توسعه در کشورهای رو به رشد،کمبود سرمایه و سرمایهگذاری است.این مشکل سبب میشود که رونق فعالیتهای اقتصادی در این جوامع همواره با کندی روبهرو باشد و تلاشهای دولتمردان برای تجهیز بازار سرمایه به علت ناآشنایی مردم و بیاعتمادی آنها به امر سرمایهگذاری و بازده آن،به نتیجهء مطلوب نرسد. در کشورهای رو به رشد با وجود میزان اندک پسانداز ملی(در قیاس با تولید ناخالص داخلی)،این منابع به سوی سرمایهگذاری در امور مولد اقتصادی هدایت نمیشود و برعکس به خرید منزل،خودرو،طلا و زیور آلات و...سوق پیدا میکند.این گرایش حاکم در جوامع رو به رشد،ضعف بازار سرمایه را دوچندان میسازد تا جایی که برنامهریزان اقتصادی را نسبت به هدایت منابع داخلی به امر سرمایهگذاری ناامید میسازد. روی آوردن سیاستگزاران و برنامهریزان اقتصادی به بازارهای جهانی سرمایه برای جذب منابع(به صورت استقراض یا سرمایهگذاری)نهتنها با بازده مورد انتظار در سالهای اخیر روبهرو نبوده،بلکه در بسیاری از کشورها مشکلات تراز پرداختها و بدهیهای سنگین خارجی را به وجود آورده است. با این وصف توجه و اتکاء به منابع داخلی و ایجاد انگیزههای مناسب برای انتقال منابع از بخش تجمع ثروتهای فاقد بازده مولد اقتصادی به بخش سرمایهگذاری،بهترین و مؤثرترین شیوه تجهیز بازار سرمایه است. در این گزارش به شیوههای تجهیز بازار سرمایه در ایران و موانع توسعه آن میپردازیم.
خلاصه ماشینی:
"روی آوردن سیاستگزاران و برنامهریزان اقتصادی به بازارهای جهانی سرمایه برای جذب منابع(به صورت استقراض یا سرمایهگذاری)نهتنها با بازده مورد انتظار در سالهای اخیر روبهرو نبوده،بلکه در بسیاری از کشورها مشکلات تراز پرداختها و بدهیهای سنگین خارجی را به وجود آورده است.
در حال حاضر ابزار مختلفی در بازار سرمایه برای تجهیز منابع مورد نیاز سرمایهگذاری مورد استفاده میباشد از آن جمله عرضه حق تقدم و سهام واحدهای تولیدی-صنعتی،در بورس اوراق بهادار تهران و در خارج از بورس و نیز عرضۀ اوراق مشارکت سرمایهگذاری و...
در حال حاضر از نظر اقشار مختلف سرمایهگذاران،بورس تهران مأمنی برای سرمایهگذاری است که وجوه سرمایهگذاری را تضمین میکند،اما از آنجا که فعالیتهای اقتصادی به ویژه در یک سال اخیر با رکود نسبی مواجه شده،شاخص کل سهام بورس به میزان چشمگیری کاهش یافته و بسیاری از سرمایهگذاران جدید که در این مدت اقدام به خرید سهام کردهاند،متضرر شدهاند،چنانچه چارهجویی اساسی صورت نگیرد،ضرر و زیان ناشی از خرید سهام،موجب خواهد شد که اعتماد سرمایهگذاران به اوراق سهام کاهش یابد و بازار سرمایه آسیب ببیند.
آنها میگویند:شمار سرمایهگذاران در بورس تهران از دو میلیون نفر فراتر رفته است و لذا سرمایهگذاران در بورس دیگر به این تشکیلات به عنوان یک نهاد ویژه طبقه خاص نگاه نمیکنند،بلکه بورس را بخشی از مجموعۀ ساختار اقتصاد کشور تلقی میکنند که باید متناسب با شرایط حاکم بر فعالیتهای اقتصادی توسعه پیدا کند.
این کارشناسان به کندی روند خصوصیسازی در کشور و محدودیت عرضۀ سهام واحدهای تحت پوشش دولت در بورس اوراق بهادار تهران،اشاره دارند و میگویند:چنانچه بازار سرمایه قانونمند تحریک نشود،نمیتوان امیدوار بود که روند سرمایهگذاری به ویژه در بخش صنعت از رشد مطلوب و مورد نیاز در آینده برخوردار خواهد شد."