چکیده:
در دهه های سی و چهل شخصیتهای بارز و صاحبسبکی در عرصه نمایش مدرن ظهور کردند که هریک نقش بسزایی در پیشبرد نمایشنامهنویسی در ایران ایفا کردند؛ افرادی همچون غلامحسین ساعدی، بهرام بیضایی، اکبر رادی و... . دراینمیان رادی با حدود پنجاه سال سابقه نمایشنامهنویسی تنها کسی است که همواره برای نمایش قلم زده و با خلق شخصیتهایی با هویت ملی به نمادی در حوزه نمایشنامهنویسی در ایران بدل شدهاست. مقاله حاضر با پرداختن به مفهوم ساختار و ساختارگرایی با تکیه بر نظریات «ولادیمیر پراپ»، نگاهی گذرا به نظرات چند تن از ساختگرایان برجسته داشته و سپس در بخش تحلیل ساختاری نمایشنامههای رادی، با درنظر داشتن قرائتی آزاد از این نظریات، الگوهای ساختاری نمایشنامههای دهه های چهل و پنجاه این نویسنده را بدست آورده و با مقایسه آنها با یکدیگر شباهتهای ساختاری این آثار نشان داده شدهاست. علاوه بر تحلیل ساختاری، نتایجی که در دو سطح فکری و زبانی حاصل شده، در پایان بیان گردیده است، چراکه زبان نیز برای رادی جزئی از «شبکه ساخت» است که با انحراف از نرم زبان معیار احساس سبک را به مخاطب القا میکند.
خلاصه ماشینی:
البته به علت کثرت آثار رادی ، در این مقالـه فقـط بـه بررسـی نمایشنامه های دهه های چهل و پنجاه او بسنده شده است که عبارتند از: نمایشنامه های دهة چهل : ـ روزنة آبی ، ١٣٣٨ تا ١٣٤٠ ـ افول ، ١٣٤٢ ـ مرگ در پاییز، ١٣٤٥ ـ از پشت شیشه ها، ١٣٤٥ ـ ارثیة ایرانی ، ١٣٤٦ ـ صیادان ، ١٣٤٨ نمایشنامه های دهة پنجاه : ـ لبخند باشکوه آقای گیل ، ١٣٥٠ تا ١٣٥٢ ـ در مه بخوان ، ١٣٥٣ ـ هاملت با سالاد فصل ، ١٣٥٦ ـ منجی در صبح نمناک ، ١٣٥٨ تا ١٣٥٩ ١ـ مفهوم ساختار: هر پدیده جزیی از یک کل یا «ساختار» است و فقط در درون آن ساختار میتوان این پدیـده را درست و کامل فهمید؛ مثلا هیچ پدیدة اجتماعی را نمیتوان جدا از ساختار جامعه تحلیـل کرد(نک : بالایی و کویی پرس ، ١٣٧٨: ٢٦٧).
ازآنجاکه در ایـن پـژوهش مجـالی بـرای بیـان خلاصـه نمایـشنامه هـای موردبحث نیست فقط بمنظور کشف الگوهای ساختاری این آثار، گرهگشایی ، گـره افکنـی ، نقطة اوج و پایان هراثر برروی «هرم فریتاگ » نمایش داده میشود و سپس با اسـتفاده از آن ، الگوهای ساختاری نمایشنامه ها کشف و مقایسه خواهد شد: روزنة آبی : (تهران : قطره ، ١٣٨٣) (روزنة آبی در سال ١٣٣٨ نگاشته و تکثیر شده است .