چکیده:
بیش از چند سده است که تمدن غرب، بهتدریج خود را بهصورت یک تمدن جهانی و همهگیر تبدیل کرده است و فرهنگ همه انسانها در شرق و غرب عالم را بهسوی یکسانسازی میبرد. انقلاب اسلامی، نویدگر امکان خروج از سلطه فرهنگی و تمدنی غرب بود و طلیعه ظهور تمدنی نوین و گشودگی تاریخی دیگر را نشان داد. خروج از وضع موجود و حرکت بهسوی تمدن نوین اسلامی، نیازمند تعیین موضعگیری در برابر تمدن موجود غربی است.
نوشتار حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که «الگوی مواجهه جمهوری اسلامی در برابر تمدن غربی چیست؟». بر این اساس، با روش تحلیلی - انتقادی و با رویکرد اسنادی -کتابخانهای درصدد بررسی موضوع و دستیابی به پاسخ است. الگوهایی که در جهان اسلام، برای مواجهه با تمدن غربی توصیهشده، حداقل در چهار الگوی: «دفع حداکثری»، «پذیرش حداکثری»، «گزینش» و «تصرف» خلاصه میشود. بهنظر نگارنده، تصرف، تنهای الگوی اصیل مواجهه جمهوری اسلامی، بلکه دنیای اسلام در برابر تمدن غربی است.
For more than a couple of centuries, Western civilization has gradually turned itself into a global and epidemic civilization and has taken the culture of all human beings of the east and west of the world towards unity and harmony. The Islamic Revolution was a promising sign of the opportunity to withdraw from the cultural and civilizational domination of the West and revealed the emergence of modern civilization and other historical openness. Exiting the status quo and moving towards a new Islamic civilization needs to determine the position against the existing Western civilization.
Using a critical analytical method, the present paper, seeks to answer the question "What is the pattern of exposure of the Islamic Republic against Western civilization?" This paper addresses this question with a critical-analytical method and with a librarious-documentary approach. Patterns recommended in the Islamic world for dealing with Western civilization are summarized in at least four patterns of "total rejection", "total acceptance", "selection" and "capture". According to the author, capture is only the genuine pattern of facing the Islamic Republic, but the Islamic world against Western civilization.
خلاصه ماشینی:
مقدمه از دوره قاجار تاکنون که فرهنگ و تمدن غرب، بهتدریج در سطوح مختلف زندگی مسلمانان حضور یافته، بزرگترین سؤال سیاستمداران و متفکرین جهان اسلام این بوده است که چه نسبتی میتوان با دنیای جدید غربی برقرار کرد و چگونه میتوان به پیشرفت و توسعه اسلامی دست یافت؟ هنگامی که عباسمیرزا، فرمانده سپاه ایران در جنگ با روس شکست خورد، این سؤال ذهن او را مشغول کرد که علت عقبماندگی مسلمانان در برابر غرب چیست؟ در طول این سالها، چگونگی مواجهه با دنیای غرب و نسبت کشورهای اسلامی با تمدن جدید، به یک مسأله تاریخی و محوری تبدیل شده و تحولات گستردهای در حاشیه گرایشهای مختلف در قبال غرب ایجاد شده است.
بهنظر میرسد که این رویکرد نیز نمیتواند امکان ایجاد تمدن نوین اسلامی را فراهم کند؛ چراکه از سویی حذف تمامی مظاهر تمدن غربی، در زمانه ما امری غیرممکن است و از سوی دیگر، طرح ایجابی مشخصی برای تأسیس تمدنی کاملا بیرون از میدان اثرگذاری تمدن غربی به دست نمیدهد.
بنابراین، گرفتن بخشی از عناصر فرهنگ رقیب، با ذکر و فکر ممکن است؛ اما باید توجه داشت که مفاهیم، مبانی، اهداف و جهتگیری و حتی روش، قابل اقتباس از دنیای غرب نیست و پذیرش هر یک از این عناصر، امکان تصرف تمدنی را از بین برده و فرهنگ مقصد را دچار آشوب میکند؛ چراکه مبتنی بر این مؤلفههاست که نظم حاکم بر تمدن رقیب تشکیل میشود و هویت فرهنگی آن ظهور مییابد.