چکیده:
محمدرضا پهلوی در دهههای 1340 و 1350 شمسی در حوزههای گوناگون کشورداری به اصلاحات توسعهگرایانه دست زد و سعی کرد تا در هر کدام از این حوزهها هویتی را بهمثابه هویت مشروع تعریف و افراد (ازجمله دانشجویان) را به پذیرش آن ترغیب کند. اما این هویت مشروع (هویت ساختهشده توسط دستگاه حکومتی پهلوی) با استقبال دانشجویان و نخبگان ابزاری/فکری جامعه مواجه نشد و برنامههای محمدرضا شاه نتوانست نظر موافق دانشجویان را جلب و آنها را همراه کند. پرسش اصلی مقالهی حاضر این است که هویت مشروع (هویت برساختهی نظام سیاسی) به چه دلیل از سوی دانشجویان در دهههای 1340 و 1350 طرد شد؟ فرضیهی نوشتار با بهرهگیری از دو سازهی نظری میدان/عادتوارهی «بوردیو» و هویت «کاستلز»، چنین طرح شد: انطباقنداشتن هویت مشروع میدانهای اقتصادی، دانشگاهی و سیاسی با یکدیگر و ناهمسویی سیاستگذاریها سبب طرد هویت مشروع از سوی دانشجویان شد. یافتهی مقاله نشان میدهد که هویت مشروع پیرومنشانه باعث شد تا دانشجویان به تدوین هویت مقاومت گرایش یابند. نوشتار با روش تبیینی «چگونه ممکن است» نگارش شد.
In the 1340s and 1350s, Mohammad Reza Pahlavi undertook developmentalist reforms in various areas of governance and tried to define an identity as a legitimate identity in each of these areas and persuade individuals (including students) to accept it. But this legitimate identity (the identity created by the Pahlavi government apparatus) was not welcomed by the students, the instrumental/intellectual elites of the society, and Mohammad Reza Shahchr('39')s plans could not attract the consent of the students. Therefore, the main question of the article is: Why was legitimate identity (the identity constructed by the political system) rejected by students in the 1340s and 1350s? The paper hypothesized using the two theoretical constructs of Bourdieuchr('39')s field/habitus and Castellschr('39')s identity: The incompatibility of the legitimate identities of economic, academic, and political fields and the inconsistency of policies led to the rejection of legitimate identities by students. The findings of the article show that legitimate follow-up identity led students to formulate resistance identities. The article was written using the "how is it possible" explanatory method.
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلی مقاله ی حاضر این است که هویت مشروع (هویت برساخته ی نظام سیاسـی ) به چه دلیل از سوی دانشجویان در دهه های ١٣٤٠ و ١٣٥٠ طرد شد؟ پیشینه ی تحقیق قاســمی ســیانی (١٣٧٨)، ضــیا ظریفــی (١٣٧٨)، مجتهــدی (١٣٧٩)، نیکبخــت (١٣٨١)، موسوی و خـانیکی (١٣٨٠)، بـاقی (١٣٨٣)، یـزدی (١٣٨٣)، امجـدی (١٣٨٣)، گلـزاری (١٣٨٥)، فراستخواه (١٣٨٨)، امیدیان (١٣٩٠)، کریمیان (١٣٩٠)، عبدی (١٣٩٣)، جلیلیان (١٣٩٣)، دهنوخلجی (١٣٧٧)، قاسم فام (١٣٨٦)، وهاب زاده (٢٠١٠)، زرشـناس (١٣٩٣)، ملکی زاد (١٣٩٤)، نراقـی (١٣٨٩)، نـصر (١٣٩٤)، عالیخـانی (١٣٩٤)، هژبـری (١٣٩٥)، آشتیانی (١٣٩٦) و دانایی (١٣٩٨) از زوایای بسیار گونـاگون بـه جنـبش دانـشجویی در ایران ، نگاه کرده اند.
مروری بر عملکرد حزب ایران نوین و نـسبت آن بـا فعالیـت هـای دانـشجویان نـشان می دهد این حزب بیشتر از آنکه مجرایی برای ورود دانشجویان به سیاست باشد بـه دنبـال تحمیل هویت مشروع به آنها بوده است ؛ به عنوان مثال حزب ایـران نـوین در ٣ دی ١٣٤٩ بعد از اعتراضات دانشجویی به نتایج انقلاب سفید، در دفاع از اصول انقلاب سفید جلسات حزبی برای دانشجویان برگزار کرد؛ همچنین طبق سندی دیگر (سند ٢٠٩/١) حزب ایـران نوین با عنوان «همه می دانیم انقـلاب سـفید، سـفید بـوده » در واکـنش بـه مخالفـت هـای دانشجویان با انقلاب سفید، بر ضرورت آگاهی خانواده ها در خصوص تربیت جوانانشان که دانشجو شده اند تأکید کرده و هشدار داده نباید گذاشت اینهـا جـذب گـروه هـای منحـرف شوند.