چکیده:
امروزه رسانهها از جمله مهمترین ابزارهای رشد و یا انحطاط جامعه محسوب میشوندکه در زمینه سلامت محیط خانواده، پرورش و تغییر رفتارها و هیجانهای نوجوانان تأثیر بسزایی دارند و لذا آموزش استفاده صحیح از این ابزار ضروری است. از سوی دیگر سلامتمحیطخانوادهو محتوای یادگیریهایاولیه،اهمیتزیادیدرتشکیل هویتوشخصیتنوجواندارد وشکلدهنده رفتارهاوروابطبین فردیاست. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش متغیر تعدیلکنندة سواد رسانهای در رابطة سطح سلامت خانواده و مشکلات هیجانی - رفتاری نوجوانان میباشد. نمونة موردنظر با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شده و در مجموع نمونهای با حجم 310 دانشآموز دختر (18-15 ساله) موردمطالعه قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که سواد رسانهای در رابطه دو متغیر نامبرده به طور مثبت تعدیل ایجاد میکند و سبب افزایش این ارتباط میشود؛ بهنحویکه هرچه میزان سواد رسانهای شخص افزایش یابد، میزان سلامت خانوادگی افزایش یافته و در نتیجه مشکلات رفتاری–هیجانی او کاهش مییابد. نتیجه دیگر این پژوهش نشان داد سلامت خانواده میتواند مشکلات هیجانی، سلوک، بیشفعالی و رفتارهای جامعهپسند را پیشبینی کند و میان آنها رابطه معنادار وجود دارد. البته این رابطه درباره سلامت خانواده با مشکلات ارتباطی معنادار نیست.
Today, the media is one of the most important tools for human growth or development and has a great impact on the health of the family environment and on nurturing and changing the adolescents’ behaviors and emotions. It is highly necessary, therefore, to train the society in the proper use of these tools. On the other hand, the health of the family environment and the content of early learning are very important in the formation of adolescent identity and personality and they shape behaviors and interpersonal communications. The aim of the present study is to investigate the role of media literacy variable in the relationship between family health and adolescent emotional-behavioral problems. The sample was selected by multi-stage cluster sampling method and a total sample of 310 female students (15-18 years old) was studied. The results showed that media literacy in the relationship between the two variables positively moderates and increases this relationship, so that, as the level of media literacy of a person increases, the level of family health increases and as a result, behavioral-emotional problems are reduced. Another finding of this study is that family health could predict emotional problems, behavior, hyperactivity, and social behavior, and that there is a significant relationship between them. However, this relationship is not meaningful when it concerns family health with communicative problems.
خلاصه ماشینی:
نقش تعديل کننده سواد رسانه اي در رابطۀ سطح سلامت خانواده و مشکلات هيجاني- رفتاري نوجوانان نجمه رضاداد * تاريخ دريافت :١٣٩٩/٠٢/٢١ محمدحسين شعاعي ** تاريخ پذيرش :١٣٩٩/٠٤/١٦ چکيده امروزه رسانه ها از جمله مهم ترين ابزارهاي رشد و يا انحطاط جامعه محسوب ميشوند که در زمينه سلامت محيط خانواده ، پرورش و تغيير رفتارها و هيجان هاي نوجوانان تأثير بسزايي دارند و لذا آموزش استفاده صحيح از اين ابزار ضروري است .
اين مقاله تلاش ميکند تا به بررسي نقش تعديل کننده سواد رسانه اي در رابطه سطح سلامت خانواده و مشکلات هيجاني - رفتاري نوجوانان بپردازد.
هدف از پژوهش حاضر بررسي اين فرضيه است که سواد رسانه اي ميتواند رابطۀ سلامت خانواده و مشکلات رفتاري نوجوانان را تعديل کند و به شکل مثبت سبب افزايش اين رابطه شود.
در اين پژوهش نيز فرض شده است که سواد رسانه اي با تأثير بر متغير سلامت خانواده ميتواند رابطه آن با مشکلات هيجاني - رفتاري را افزايش دهد.
نتيجه گيري هدف پژوهش حاضر بررسي نقش تعديلگري متغير سواد رسانه اي در رابطه سلامت خانواده و مشکلات هيجاني رفتاري نوجوانان بود.
شرح و تبيين اين نتايج حاکي از آن است که والديني که در ارتباطات خود متزلزل و بيثباتند، در نحوه تربيت فرزندان با يکديگر توافق ندارند، از الگوهاي فرزندپروري مبتني بر طرد، حمايت افراطي با اغماض يا تسلط ، سستي موازين اخلاقي، کمال جوييهاي غيرمنطقي و بيثباتي عاطفي استفاده ميکنند، رفتارهاي نوروتيک را در کودکان و نوجوانان تثبيت ميکنند و سبب ميشوند که آنها از نظر هيجاني و عاطفي نيازمندتر شده و در چنين شرايطي از حس اعتماد و امنيت که اساس تحول هيجاني سالم محسوب ميشود، ناکام بمانند (مک کارتي ٣و همکاران ، ٢٠٠٤ به نقل از کارازه و حيدري، ١٣٩٤)؛ بنابراين شيوه هاي تربيتي والدين به عنوان بخش مهمي در سطح سلامت خانواده بر چگونگي مشکلات رفتاري نوجوانان تأثير ميگذارد (صداقت و همکاران ، ١٣٨٥).