چکیده:
زمینه و هدف: حفظ مستمر قابلیت یادگیری سازمانی جزو پیشنیازهای اساسی بهرهوری پایدار سازمانهای پیشرو به شمار میرود. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی نقش میانجی سرمایۀ فکری در تأثیر مدیریت منابع انسانی مبتنی بر دانش بر قابلیت یادگیری سازمانی پرداخته است. روششناسی: روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. شرکتهای فعال در شهرک صنعتی بوعلی همدان (216 شرکت) به عنوان جامعۀ آماری این پژوهش در نظر گرفته شد که از میان آنها 138 شرکت با روش نمونهگیری ساده مورد مطالعه قرار گرفتند. دادههای مورد نیاز با کمک پرسشنامه جمعآوری و با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و رویکرد حداقل مربعات جزئی و به وسیله نرمافزار Smart PLS2 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: هر سه مؤلفۀ سرمایۀ فکری در تأثیر بین مدیریت منابع انسانی مبتنی بر دانش بر قابلیت یادگیری سازمانی به عنوان متغیر میانجی نقش ایفا میکنند که در این میان سرمایۀ انسانی از بیشترین و سرمایۀ ساختاری از کمترین نقش برخوردار بوده است. نتیجهگیری: بهکارگیری روش مدیریت منابع انسانی مبتنی بر دانش در سازمان میتواند موجب افزایش ابعاد سرمایۀ فکری شده و به صورت غیر مستقیم قابلیت یادگیری سازمانی را ارتقا بخشد.
Background and Objective: The continuous retention of organizational learning ability is among the prerequisites for the sustainable productivity of leading organizations. Therefore, this study aimed to analyze the mediating role of intellectual capital on the effect of knowledge-based human resources management on organizational learning ability. Methodology: This is a descriptive correlational study, in which the statistical population included the 216 companies operating in Bu Ali Industrial Town of Hamadan. The simple random sampling method was employed to select 138 companies as the statistical sample. A questionnaire was used for data collection, and the partial least square structural equation modeling (PLS-SEM) technique was utilized for data analysis in SmartPLS2. Findings: All three components of intellectual capital played a mediating role in the effect of knowledge-based human resources management on organizational learning ability. In this regard, human capital plays the most important role, whereas structural capital plays the least important role. Conclusion: Using the knowledge-based human resources management can increase the dimensions of intellectual capital and indirectly improve the organizational learning ability.
خلاصه ماشینی:
در این راستا پژوهش حاضر به بررسی نقش میانجی سرمایۀ فکری در تأثیر مدیریت منابع انسانی مبتنی بر دانش بر قابلیت یادگیری سازمانی پرداخته است.
نتیجهگیری: بهکارگیری روش مدیریت منابع انسانی مبتنی بر دانش در سازمان میتواند موجب افزایش ابعاد سرمایۀ فکری شده و به صورت غیر مستقیم قابلیت یادگیری سازمانی را ارتقا بخشد.
بهعنوان مثال، در فرایند استخدام علاوه بر توجه به دانش و مهارتهای اجتماعی فعلی، تواناییهای بالقوه برای یادگیری دانش و مهارتهای جدید، مهارتهای ارتباطی و اجتماعی و توانایی کار کردن در گروه، توانایی تحمل ابهام و سازگاری با تغییرات و پویاییهای محیطی داوطلبان نیز مورد توجه قرار میگیرد که موجب دسترسی سازمانها به منابع انسانی Alegre & Chiva Knowledge-based HRM و دانا بهمنظور ارتقای کارایی و اثربخشی عملکرد در وظایف دانشی میشود (کابرالز و همکاران، 2011؛ اینکینن 1 و همکاران، 2015).
در واقع، سرمایۀ ساختاری دانشی است که هنگام خروج کارکنان در سازمان باقی میماند (کیانتوا و همکاران، 20 Intellectual capital Chang Human capital Relational capital Structural capital Han & Li پیشینة تجربی بررسی نتایج مطالعات انجام شده در خصوص رابطۀ بین متغیرهای تحقیق میتواند به درک بهتر ارتباط بین این متغیرها کمک کند.
بر این اساس، در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با رویکردی جامعتر تأثیر مدیریت منابع انسانی مبتنی بر دانش بر قابلیت یادگیری سازمانی با توجه به نقش ابعاد سهگانۀ سرمایۀ فکری مورد بررسی قرار گیرد.
نتایج تحلیل مسیر {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} برای بررسی تأثیر غیرمستقیم مدیریت منابع انسانی مبتنی بر دانش بر قابلیت یادگیری سازمانی از راه هر یک از مؤلفههای سرمایۀ فکری از روش سوبل استفاده شده است.