چکیده:
ریفاتر در نظریاتی که در باب خوانش نوع ادبی شعر ارائه میکند، دو نوع خوانش متباین را از شعر ممکن میداند: خوانش دریافتی و خوانش پسکنشانه. مراد او از خوانش دریافتی، خوانشی است که در آن معنای اولیه از منشور دلالتهای رایج زبانی مورد توجه قرار میگیرد و خوانش پسکنشانه، خوانشی است که خواننده در آن مجال پیدا میکند که به ساماندهی ذهنی تداعیهای معنایی عمیقتر مبادرت ورزد. در واقع خوانش دریافتی، به دریافت اولیه معنا منتهی میشود و خوانش پسکنشانه، کشف دلالتهای پوشیده و ژرفساختی متن را به ارمغان میآورد. مقاله حاضر با انتخاب یکی از مشهورترین اشعار ادبیات معاصر جهان، یعنی شعر «آزادی»، سروده پل الوار، شاعر فرانسوی قرن بیستم، در نظر دارد اولاً تبیینی مبسوط از آنچه خوانش پسکنشانه شعر نامیده میشود، ارائه کند؛ ثانیاً؛ با کاربست خوانش پسکنشانه به شعر «آزادی» پل آلوار، قابلیتهای تأویلپذیری شعر او را مورد بررسی قرار داده و با تکیه بر مفاهیمی نظیر نظام مرکزمدار نشانهای، خوانشی بدیع و خلاق از این شعر ارائه کند. در خوانش پسکنشانه که از نظرگاه بررسی انباشتها و منظومههای توصیفی این شعر صورت میپذیرد، کشف وجوه نمادین، نمایهای و شمایلی نشانههای موجود در شعر «آزادی» امکانپذیرتر میشود. خوانش پسکنشانه شعر «آزادی» مؤید این مطلب است که بنمایههای این شعر نظیر «گذشته مشترک»، «تاریخ مشترک» و «طبیعت آشنا» همچون بسیاری از دالهای دیگر این شعر، رفته رفته آشکاربودن طبیعی و معمول خود را رها کرده و به هیئت نمادهای گسترده و رازناک درآمدهاند. میتوان گفت پل آلوار برای برساختن و انتقال معانی که درنظرداشته، از نظام نشانهها مدد جسته و خوانندهای که در سودای درک و فهم عمیقتری از شعر اوست، راهی جز رمزگشایی از سلسله انباشتها و منظومه توصیفی این شعر ندارد.
Riffaterre considers two different readings of poetry as possible; heuristic reading and retroactive reading. In heuristic reading, the primary meaning of the text is reveled trough the common significant implications of language. Retroactive reading, will allow the reader to organize the mental associations that engage a deeper sense. In fact, the heuristic reading leads to an initial meaning and the retroactive reading brings the discovery of latent implications of textual infrastructures. For the case study, this paper has selected one of the world's most famous poems "Freedom" written by French twentieth century poet Paul Eluard. Firstly, we aim to present a detailed explanation of what is called "retroactive reading" and secondly, we try to apply this special reading to the poem "Freedom" and according to the analytic conceptions like concentrated semiotic system, we will study the interpretative possibilities of this poem. In retroactive reading which is done by verifying of semantic accumulation and descriptive systems, the various symbolic and iconic aspects of the signs in the poem "Freedom" are feasible. The retroactive reading of "freedom" refers to the fact that the thematic of this poem like "common past", "common history" and "the familiar nature", like many other signs of this poetry, they gradually abandon their normal significations and become vast and strange symbols. It can be said that Paul Eluard has intelligently employed an organized system of signs for constructing and transmitting of the presupposed meaning. So the reader, who wants to gain a deeper understanding of this poem, has no other way but a process of decoding on accumulations and descriptive systems.
خلاصه ماشینی:
نظام مرکزمدار نشانه اي در شعر «آزادي» پل آلوار ابراهيم سليمي کوچ ١ (دانشيار زبان و ادبيات فرانسه دانشگاه اصفهان ،) چکيده ريفاتر در نظرياتي که در باب خوانش نوع ادبي شعر ارائه ميکند، دو نـوع خـوانش متبـاين را از شـعر ممکن ميداند: خوانش دريافتي و خوانش پس کنشانه .
مقاله حاضر با انتخاب يکي از مشهورترين اشعار ادبيات معاصر جهان ، يعني شعر «آزادي»، سروده پل الوار، شاعر فرانسوي قرن بيستم ، در نظر دارد اولاً تبييني مبسوط از آنچه خوانش پس کنشانه شعر ناميده ميشود، ارائه کند؛ ثانياً؛ با کاربسـت خـوانش پس کنشانه به شعر «آزادي» پل آلوار، قابليت هاي تأويل پذيري شعر او را مورد بررسي قرار داده و با تکيه بر مفاهيمي نظير نظام مرکزمدار نشانه اي، خوانشي بديع و خلاق از ايـن شـعر ارائـه کنـد.
مراد از خوانش دريـافتي، خوانشي است که در آن معناي اوليه از منشور دلالت هاي رايج زباني مورد توجه قرار مـيگيـرد و خوانش پس کنشانه خوانشي است که خواننده در آن مجال پيدا ميکنـد کـه بـه سـامان دهـي ذهني تداعيهاي معنايي و مفهومي عميق تر مبادرت ورزد.
مقاله حاضر در نظر دارد با عنايت به فرضيه مرکزمدار بودن نظام نشانه اي در شـعر «آزادي» پل آلوار، با کاربست خوانش پس کنشانه به شعر او، قابليت هـاي تأويل پـذيري شـعر او را از آن منظر مورد بررسي قرار داده و خوانشي بديع و خلاق از اين شعر ارائه کند.
در واقع نظام نشانه اي اين شعر نمونۀ زبده اي از «کارکرد همدلي» اسـت کـه مالينفسـکي آن را مولـد گفتگوي بين متن و خواننده ميداند (گيرو، ١٣٨٠: ٢٢-٢٣).
The reader, the text, the poem: the transactional theory of the literary work, Southern Illinois Universities Press.