چکیده:
بررسی نسبت عقل و دین و دین و عقل یکی از بحثهای مقدماتی و لازم برای جامعهشناسی دین است. نتایج حاصل از آن علاوه بر منظر، بر موضوعشناسی این شاخه از جامعهشناسی نیز تاثیر شایانی خواهد داشت و به دینپژوهان و صاحبنظران آن کمک خواهد کرد تا موضع صائبی در قبال دو مسئله اخیرا مطرح شده، یعنی «دینسازیهای عقل» و «دینیسازی علم» اتخاذ نمایند و مشی مناسبی را در قبال آنها در پیش گیرند. مقاله پس از مرور نسبتهای ممکن و متصوّر میان عقل و دین، مرز میان دینسازیهای روا و ناروا را آشکار میسازد و پس از وارسی مختصری در نگاه اسلام به عقل، نشان میدهد که این دین مجال و فرجه فراخی برای تاملات مستقل عقلی که علم هم یکی از موالید آن است گشوده و هیچ الزام دینی و عقلی بر جدا کردن راه و باز نمودن باب ویژهای بهنام علم دینی وجود ندارد.
The study of the relationship between reason and religion and religion and reason is among one of the preliminary and necessary issues in sociology of religion. Its results, besides affecting the perspective, will also leave considerable impacts on the thematology of this branch of sociology and will help the scholars of religion and experts to take a correct stance and follow an appropriate policy towards the two recently emerged issues, i.e. “religion-making of reason” and “religionization of science”. After reviewing the possible and perceived relations between reason and religion, attempts have been made in this paper to reveal the border between admissible and inadmissible religionization. Also Islam’s approach to science has been briefly studied. The findings of the paper show that Islam provides a vast domain for independent intellectual reflections, one of whose offspring is science , and there is no religious and intellectual obligation for the separation of the path and opening of a special chapter called religious science.
خلاصه ماشینی:
نتايج حاصل از آن علاوه بر منظر، بر موضوع شناسي اين شــاخه از جامعه شناســي نيز تأثير شاياني خواهد داشــت و به دين پژوهان و صاحب نظران آن کمک خواهد کرد تا موضع صائبي در قبال دو مسئله اخيرا مطرح شده ، يعني «دين سازي هاي عقل » و «ديني سازي علم » اتخاذ نمايند و مشي مناسبي را در قبال آنها در پيش گيرند.
پس از آن به ســراغ «دين و عقل » خواهيم رفت و نگرش دين را نسبت به عقل و به علم وارسي خواهيم کرد تا مشخص شود آيا اسلام ، مجال و فرجه اي براي «تأملات مستقل عقلي » که علم هم به معناي خاص ، يکي از مواليد آن اســت ، قائل شــده و به رسميت شناخته است يا خير؟ فراز آخر اين مقال ، با اتکاي به نتايج حاصل از همين دو فراز، به ســراغ مســئله 1.
بررسي آموزه اي مســتلزم وارسي متون اســلامي در باب علم است و اينکه علم و معرفت توصيه شــده در آن ، آيا صبغه عام دارد يا خاص ؟ مبناي اعتبار آن نقل اســت يا عقل و آن عقل ، آيا خودبنياد اســت يا تابع ؟ در بررســي تاريخي هم بايد به سراغ تاريخ انديشه در جهان اسلام رفت و وارسي کرد که معرفت هاي علمي و فلسفي رايج ميان مسلمانان چه وصف و مشــخصاتي داشته و مأخوذاتش از دين و از ديگران چه بوده و چه بده بستاني با ديگر انديشــمندان و محافل فکري غير اســلامي برقرار کرده است .