خلاصه ماشینی:
"بازرگان مقتول که از طریق این واسطه سخن میگفته، به صراحت گفته است که پس از دستدرازی به همسرش،راهزن به زن عشق ورزیده است و طراوتی در صورت زن تلألو گرفته که هیچگاه خود او -یعنی شوی زن-نتوانسته باعثش شود.
» در روایتهای گوناگون از وقایع درون جنگل،اشخاصی که به هم مربوط میشوند،به جاهطلبی سوق پیدا میکنند یا حفاظت میشوند؟راهزن از مردم میخواهد باور کنند شمشیر شوی را به او باز پس داده و در جدالی منصفانه او را کشته است.
لحظات جادویی بیشمار از این دست بسیارند:حرکت افقط دوربین در میان جنگل آفتابی(به همان شیوه فیلم آلمانی زیگفرید،فقط بسی خلاقتر)؛ سکانس حضور واسطه با باد،رعد و برق،کوس،سرود و چهرهآرایی دست به دست هم میدهند تا بیایمانی به ماوراء الطبیعه را متزلزل کنند؛سقوط دشنه از دست زن به درون زمین،وقتی در زمان تهاجم راهزن،هوس زن را تسخیر میکند؛سبعیت بدوی جدال با شمشیر؛موسیقی که گامها و هارمونیهای شرق و غرب را به هم میآمیزد«بولرو»ی راول شرقی شده است)."