چکیده:
در این جستار نخست با بازنگری نقادانه در مفهومسازیهای سیاستهای عمومی، که بهویژه دربرگیرنده سیاستهای آموزشی و آموزش عالی نیز هست، این مفاهیم، مفهومسازی مجدد شدهاند که نیازمند جستارگشایی دامنهدار و ژرف کتابخانهای بوده است. سپس، سیاستها، فرایندها و رخدادهای برجسته آموزش و آموزش عالی در دوره قاجار و پهلوی، با رویکرد بازنگری نظاممند و نقادانه، با استفاده از اسناد و نگاشتههای علمی بازکاوی شده است. بر پایه یافتهها، بهنظر میرسد سیاستمداران دوره پهلوی، بهجای پیریزی ساختار و سیاستهای مناسب، بر اساس مطالعات علمی نظاممند و کنش مشارکتی بازیگران کلیدی سیستم، بهگونهای که بتواند به حل مشکلات سیستم آموزشیِ در حال گسترش ایران بپردازد، بیشتر بر نهادهای دیوانسالار کنترلگر و سیاست نهادهای همراستا تکیه میکردند که بهگونهای ناموزون و حتی فراقانونی گسترش مییافت. چنین وضعیتی میتواند بیانگر اراده تمامیتخواهانه و تمرکزگرایانه آن دوره در سیاستهای آموزش عالی با رویکرد مهندسی اجتماعی باشد که سرانجام نیز چندان کامیابی نیافت.
AbstractIn this article, at first, public policy concepts, including educational and higher educational policies were re-conceptualized, based on a profound and wide- spreading study. Then, educational policies, process and related events in Pahlavi's epoch, based on systematic and critical review, were explored.Based on findings, it sounds that Pahlavi's policy makers, instead of creating relevant structure and policies, based on scientific systematic studies and participatory acting of the system key actors, capable to resolve the expanding Iranian educational system problems, they relied more heavily on bureaucratic controlling institutions which expanded irregularly and even illegally.AbstractIn this article, at first, public policy concepts, including educational and higher educational policies were re-conceptualized, based on a profound and wide- spreading study. Then, educational policies, process and related events in Pahlavi's epoch, based on systematic and critical review, were explored.Based on findings, it sounds that Pahlavi's policy makers, instead of creating relevant structure and policies, based on scientific systematic studies and participatory acting of the system key actors, capable to resolve the expanding Iranian educational system problems, they relied more heavily on bureaucratic controlling institutions which expanded irregularly and even illegally.
خلاصه ماشینی:
(گزارش کميسيون جنوب ، ١٣٧٦) نکته داراي اهميت آن است که سياست گذاري مانند رويکرد سيستمي ، پس از نابسندگي روش هاي برآمده از اثبات گرايي و تجربه گرايي تجزيه گرا به عرصه علوم وارد شد (سادوسکي 114 و ديگران ، ١٣٦١) و به اين ترتيب استفاده از دانش و علوم گوناگون براي پاسخگويي به مسائل چندگانه «جامعه » و «دولت در جريان برنامه و عمل » را اساس کار خود قرار داد.
(نورشاهي ، ١٣٧٥؛ ١٣٧٧؛ فراستخواه ، ١٣٩٦؛ طالع ، ١٣٨٠ و جاوداني ، ١٣٩٢ و ١٣٩٨) در ايران با گذر زمان که با گسترش بي رويه نهادهاي آموزش عالي همراه بوده است ، چنين به نظر مي رسد که براي حل مسائل فزاينده نظام آموزشي ، به جاي انجام مطالعات ژرف و پيوسته و مشارکت نقش افرينان دانشگاهي در تصميم گيري ها و چرخش امور اين نظام ، همچنان بر افزايش لايه هاي ديوان سالاري اداري نه چندان کارآمد، تکيه مي شود.
(منظور، ١٩٧١؛ وديعي ، ١٣٥٤؛ ميربابايي ، ٢٥٣٥؛ شــمس آوري ، ٢٥٣٥؛ دهباشي ، 143 ١٣٥٩؛ کاتوزيان ، ١٣٦٠؛ سرمد، ١٣٧٢؛ اسحقي نژاد، ١٣٥٧؛ نفيسي ، ١٣٦٩؛ ١٣٧٠؛١٣٧٤ و ١٣٧٩؛ اســلامي ندوشن ، ١٣٥٧؛ حسني ، ١٣٧٩؛ سياسي ، ١٣٨٨؛ فراستخواه ، ١٣٩٦؛ جاوداني ، ١٣٩٨؛ ١٣٩٢ و ١٣٩٥ و اعتماد، ١٣٩٧) با تغييرات شــتاباني که پس از گشــايش دانشگاه تهران و ساختارهاي سياستگذاري در قلمرو نظام آموزشي و آموزش عالي شکل مي گيرد، الگوهاي نهادي سياستگذاري در نگاره ٧ به تصوير کشيده شده است .