چکیده:
سبک رهبری مدیران یکی از عوامل موثر در افزایش کارایی، اثربخشی و در نهایت بهره وری
سازمان هاست . الگوی رفتاری مناسب مدیری در هر سازمان باعث به وجود آمدن روحیه و انگیزش قوی در
کارکنان و افزایش میزان رضایت آنان از شغل و حرفه خود میشود. از طرفی، امروزه دیگر سازمان های
بزرگ و پیچیده ای که دهه های قبل به وجود آمده بودند، کارساز نیستند و حکم دایناسورهایی را دارند که
توان تطبیق خود با محیط را نداشتند و محکوم به فنا شدند. سازمان های بزرگ با ساختارهای سنتی توان و
انعطاف لازم جهت همسویی با تغییرات محیط پیرامونی بویژه با توجه به مسایل جهانی شدن را ندارند و
برای بقای خود ناچارند یا تغییر ساختار دهند یا خود را به ابزارهایی مجهز کنند تا توان مقابله با تغییرات
جهانی را به دست آورند. یکی از مهمترین این ابزارها، ایجاد سازمان یادگیرنده و نهادینه کردن یادگیری
سازمانی است .
مدیر در نقش رهبری سازمان میتواند سبک های متفاوتی را در هدایت سازمان به کار گیرد. یک سبک
رهبری خاص برای همه موقعیت ها مناسب نمی باشد. موفقیت سازمان در گرو تحقق اهداف ، چگونگی
اعمال مدیریت و سبک های موثر رهبری مدیر است . مدیر در نقش رهبری سازمان میتواند سبک های
متفاوتی را در هدایت نیروی انسانی انتخاب کند. الگوهای رفتاری مناسب مدیر در هر سازمان باعث بوجود
آمدن روحیه و انگیزش قوی در کارکنان می شود.
خلاصه ماشینی:
فقدان مديريت شايسته ، موجب ناهماهنگي، انحراف از هدف ، اتلاف وقت و انرژي ميشود و سازمان ها را به نابساماني و از هم پاشيدگي ميکشاند (علاقه بند، ١٣٨٢)، و مديران ، جهت مقابله با اين محيط نامطمئن و تغييرات مستمر نيازمند رهبراني هستند که با ژرف نگري، جهت مناسب ، مسير آينده سازمان را مشخص سازند، افراد را به آن مسير هدايت کنند و انگيزه ايجاد تحول را در کارکنان به وجود آورند.
تعريف سبک رهبري هرسي و بلانچارد سبک را با شخصيت ، مترادف به کار ميگيرند و به نظر آنها شخصيت يا سبک يک فرد عبارتست از: الگوي رفتاري که وي هنگام هدايت کردن فعاليت هاي ديگران از خود نشان ميدهد (علاقه بند، ١٣٦٥: ٨٥).
بنابراين سبک رهبري مدير با مفروضات او نسبت به طبيعت انسان و افرادي که او در سازمان با آنها کار ميکند، مرتبط ميباشد، هر مديري نسبت به طبيعت افراد اطراف خود مانند زيردستان ، همترازان و رؤساي خود داراي مفروضاتي ميباشد اين مفروضات بطور خود آگاه يا ناخود آگاه تصميمات ، رفتار و بطور کلي سبک او را تحت تأثير قرار ميدهد.
پس از درک مفهوم يادگيري، موضوعاتي که اساس رويکرد يادگيري را به وجود مي آورند بايد مورد توجه قرار گيرند: افراد به روش هاي مختلف ياد مي گيرند؛ آگاهانه يا آشکار بودن فرآيند يادگيري به فراگيران کمک ميکند تا کنترل بيشتري بر روي يادگيري خود اعمال کنند؛ افراد و گروه ها ميتوانند ياد بگيرند که مؤثرتر ياد گيرند؛ مديران براي تغيير رفتار خود در جهت حمايت از يادگيري و ترغيب به آن ، نيازمند کمک ميباشند؛ لازم است نقش آموزش و آموزش دهندگان در قالب سازمان يادگيرنده بازنگري شود (کري ،٢ ١٩٩٢).