چکیده:
نوشتار حاضر سعی در تبیین این مسئله دارد که آیا غیر از قوانین مکتوب میدان آموزش، قوانین دیگری (نامکتوب) نیز وجود دارند که کنش عاملان اجتماعی (معلمان و دانشآموزان) را در میدان آموزش بهطور پنهانی تحت تأثیر قرار دهند. بدینمنظور چارچوب مفهومی پژوهش بر اساس نظریات بوردیو تدوین گردید. جهت گردآوری و تحلیل دادهها از روش تحلیل موضوعی بهره گرفته شد. جامعه مورد مطالعه عبارت بودند از معلمان شهر مشهد که با استفاده از نمونهگیری هدفمند و معیار اشباع نظری با 31 نفر از آنها مصاحبه گردید. سپس مصاحبهها با استفاده از نرمافزاز Maxqda و تکنیکهای کدگذاری باز و محوری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در سالهای اخیر سیاستهای آموزشی نامناسب از جمله سیاست آموزشی غیرمنصفانه، اولویتبندی نادرست سیاستهای آموزشی و سیاست آموزشی کمیّتگرا موجب شکلگیری قوانین پنهان ـ نانوشتهای مانند منطق یکسانانگاری/ نادیدهانگاری شایستگیها، اولویت نقش مبصری بر معلمی و منطق افزایش آمار قبولی غیرواقعی در میدان آموزش شدهاند که دارای قدرت قهری و الزام میباشند. قوانین مذکور بهطور کلی بیانگر منطق پنهان ـ نانوشتهای هستند که از ویژگی غیرآموزشی و ضد آموزش برخوردارند.
The present study try to explain that what Apart from the written Logics of the education Field, there are other Logics that affect the actions of social agents (teachers and students) in the education Field secretly.To reach the goal, conceptual framework was based on the ideas of Pierre Bourdieu. We used the thematic analysis methods to gather and analyze data. The statistical population consists of teachers in Mashhad city are that interview 31 participants by Using purposive sampling and Theoretical saturation. Than gathered data are analyzed with Maxqda Software and open coding and axial coding. The results showed that In recent years, Incorrect prioritizationeducational policies such as Quantitative educational policies, Unofficial educational policy, Incorrect prioritization of educational policies generate hidden and unwritten rules such as logic of unity / neglect of merit, The priority of the role master rather than of the teacher and the logic of increasing the unrealistic acceptance rate in the education field that has the power and authority required. Generally the logics indicate unwritten logic that has a non-teaching and anti-teaching element.
خلاصه ماشینی:
نتايج تحقيق بيانگر آن اســت که در سال هاي اخير سياست هاي آموزشي نامناســب از جمله سياست آموزشي غيرمنصفانه ، اولويت بندي نادرســت سياست هاي آموزشــي و سياست آموزشي کميّت گرا موجب شــکل گيري قوانين پنهان ـ نانوشــته اي مانند منطق يکسان انگاري / ناديده انگاري شايستگي ها، اولويت نقش مبصري بر معلمي و منطق افزايش آمار قبولي غيرواقعي در ميدان آموزش شده اند که داراي قدرت قهري و الزام مي باشند.
بنابراين مســئله اساسي تحقيق آن است که آيا در ميدان آموزش منطق ضمني (پنهان ـ نانوشــته ) وجود دارد يا خير؟ در صورت وجود، اين منطق از چه ابعاد و از چه ويژگي هايي برخوردار اســت ؟ چه پيامدهايي دارد؟ آيا با اهداف ميدان آموزش هماهنگ است ؟ و در نهايت تحت تأثير چه شرايطي به وجود آمده اند؟ بررسي پيشينه تجربي پژوهش بيانگر آن است که اکثر پژوهش هاي انجام شده در اين حوزه ، دو ويژگي دارند که عبارت اند از: ـ تأکيد بر بررسي قوانين مکتوب و برنامه درسي پنهان ـ استفاده از روش هاي کمّي به شکل غالب .
اين نتايج حاکي از آن است که پژوهش هاي انجام شده (با تأکيد بر ايران ) بيشتر با هدف تأثير برنامه درسي پنهان و منطق مکتوب ميدان بر کنش عاملان اجتماعي ، منطق ميدان آموزش را بررســي کرده اند٢.