چکیده:
چکیده
مهارتهای زندگی را میتوان مجموعهای از تواناییها که زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم
می آورند دانست. این تواناییها فرد را قادر میسازد مسئولیت نقش اجتماعی خود را بپذیرد و بدون لطمه
زدن به خود و دیگران با خواستهها و انتظارات و مشکلات روزانه به ویژه در روابط بین فردی به شکل موثر
روبرو شوند. با این توصیف مهارتهایی که به مهارتهای زندگی موسوم هستند بیشمارند و ماهیت و
تعاریف آنها نسبت به فرهنگگکها و موقعیتها تغییر مییابد (طارمیان» ۰۱۳۸۰ ص ۴۵).
امروزه علی رغم تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوههای زندگی» بسیاری از افراد در رویارویی با
چالشهای زندگی فاقد توانایی لازم و اساسی هستند و همین امر آنها را در برخورد با مسائل و
دشواریهای زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر کرده است. برای روبارویی با این مشکلات
دستیابی به توانمندیها و مهارتهای زندگی ضروری است. یادگیری مهارتهای زندگی فرد را بر
رویارویی و مواجهه موثر با چالشها و نیز غلبه بر تنشها و مشکلات پیش رو در زندگی آماده میکند. با
توجه به اهمیت و نقش یادگیری مهارتهای زندگی در پیشگیری از رفتارهای مخرب و تاثیر آن بر بهبود
زندگی فردی و اجتماعی» آموزش آن» بخشی از برنامههای نظامهای آموزشی را به خود اختصاص داده
است. آموزش مهارتهای زندگی همچون حل مساله» تصمیمگیری» مهارت ارتباطی و بین فردی»
خود آگاهی و... از اهداف بنیادی نظامهای آموزشی است. در نظام آموزشی ایران نیز آموزش مهارتهای
زندگی به دانش آموزان در دورههای گوناگون تحصیلی ذ کر شده است (صافی» ۱۳۷۹).
خلاصه ماشینی:
امروزه علي رغم تغييرات عميق فرهنگي و تغيير در شيوه هاي زندگي، بسياري از افراد در رويارويي با چالش هاي زندگي فاقد توانايي لازم و اساسي هستند و همين امر آنها را در برخورد با مسائل و دشواريهاي زندگي روزمره و مقتضيات آن آسيب پذير کرده است .
در نظام آموزشي ايران نيز آموزش مهارت هاي زندگي به دانش آموزان در دوره هاي گوناگون تحصيلي ذکر شده است (صافي، ١٣٧٩).
در واقع ميتوان بر اين نکته تاکيد کرد که بشر امروزي براي رويارويي مولد و موثر با چالش هاي علمي، صنعتي، اقتصادي و اجتماعي و اخلاقي بستري مناسب تر، کارسازتر و موجه تر از نظام تعليم و تربيت شناسايي نکرده و بدين سبب نزد انسان هاي هوشمند، تحول در نظام هاي آموزش و پرورش به عنوان پيش نياز به اهداف توسعه پايدار ارزيابي شده است (مهرمحمدي، ١٣٨٥، ص ٥).
اهميت آموزش مهارت هاي فوق از آن روي ميباشد که امروزه عليرغم بروز تغييرات عميق فرهنگي و تغيير در شيوه هاي زندگي، بسياري از افراد در رويارويي با چالش هاي زندگي فاقد توانايي لازم و اساسي هستند و همين امر آنها را در برخورد با مسايل و دشواريهاي زندگي روزمره و مقتضيات آن آسيب پذير کرده است (داردن و گازدا، ١٩٩٦).
نتيجه گيري اهداف اصلي برنامه ي آموزشي مهارت هاي زندگي پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي و ارتقاء سطح بهداشت روان افراد جامعه است .