چکیده:
چکیده
هدف از نگارش مقاله حاضرء بررسی مدیریت مشارکتی و نقش آن در سازمانها میباشد. اهمیت نیروی
انسانی به عنوان مهمترین منبع کاری بر هیچ کس پوشیده نیست. به همین دلیل یافتن شیوهای که بتوان
بهرهوری و استخدام اثربخش را با آن بالا برد» یک امر مهم و حیاتی است. امروزه استفاده از سیستمهای
مدیریت سنتی کارگر و کارفرماء به نحوی منسوخ شده است. یک مدیر سنتی برای افزایش راندمان کاری
کار کنان» به صورت دائم نظارت و کنترل همه جانبهای دارد که علاوه بر اینکه وقت و هزینهی بسیاری را
در بر دارد» سبب کاهش راندمان کاری کارکنان و بهرهوری در سازمان نیز میگردد. بنابراین باید به دنبال
راهکاری باشیم تا به کیفیت و همینطور کمیت کارء آسیبی نرسد. یکی از این متدهای عالیء استفاده از
مقولهای به نام مدیریت مشارکتی است. مدیریت مشارکتی به عنوان وسیله انسانی کردن کار و برانگیختن
بیشتر کارکنان» تقریبا در هر مورد و در هر رده سازمانی میتواند مورد استفاده قرار گیرد. مقاله حاضر بر
آن است تا به مفهوم مدیریت مشارکتی اهمیت و ابعاد گوناگون آن و تبیین و بررسی نقش مدیریت
مشارکتی واثربخشی در سازمان بپردازد. ابتدا مفهوم مدیریت مشارکتی موردبررسی قرارگرفته» سپس به
اهداف» اصول و مهارتهای آن اشاره میگردد. در ادامه اهداف آن و ضرورتها و بایدها و نبایدهای
مدیریت مشارکتی موردبررسی قرار میگیرد. در پایان ضمن بحث وتجزیه و تحلیل اثربخشی آن در
سازمانها مورد بررسی قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
همراه با مشارکت سياسي مردم در تعيين سرنوشت خويش و گسترش دامنه دخالت آنان در قلمروهاي گوناگون زندگي، مشارکت در پي جنگ جهاني دوم با آهنگي آهسته در پاره اي از کشورهاي صنعتي جهان به ويژه آنها که در جنگ جهاني دوم شکست خورده و ويراني بسياري را متحمل شده بودند، در قلمرو بازرگاني و صنعت آغاز شد و در چهل سال گذشته براي دست يافتن به هدف هايي اين چنين پرورده گرديد: افزايش ميزان بهره وري در توليد، پرتوان کردن سازمان هاي بازرگاني و صنعتي، نيرومند کردن نيروي کار، فراهم آوردن امکان مالکيت گسترده مردمان ، و سرانجام پديد آوردن يگانگي و وحدت ميان شهروندان .
1. Participative management 388 فرضيه يا سؤال هاي تحقيق : اگر مدير سازمان را به عنوان يک ابزار نگاه نکند و اجراي آن را به مثابه يک ماشين و قطعات آن هستند که بايد به هدف سودآوري مالک کمک کنند و سازمان را به عنوان موجود زنده تلقي نکند که در اين صورت کارکنان با وجودي که از ارزش بيشتري برخوردارند در تصميم گيري مشارکتي ندارند آن گاه يک فضا و نظامي توسط مديريت به وجود مي آيد که تمامي کارکنان و مشتريان و پيمانکاران يک سازمان در روند تصميم گيري، و تصميم سازي و حل مسائل و مشکلات سازمان با مديريت همکاري و مشارکت دارند و باعث ارتقاء رضايت شغلي و بهره وري در سازمان ميشوند.
مديريت مشارکتي اين مزيت را دارد که چنين فرصتي را فراهم ميکند و با اجازه دادن به کارمندان براي تصميم گيري در موارد مختلف ، در واقع سازمان از گزينه هاي گسترده تري در ارائه راه حل مسائل ، بهره ميگيرد در نهايت ايده هاي معتبر و منحصر به افراد نيز افزايش مييابد.