خلاصه ماشینی:
"برای من نقدنویسی و اصلا سینما ادامهء بازیهای بچگی است.
2. اگر سینما و نقدنویسی میتواند دنیاهای ناشناختهای را آرام آرام بر من بگشاید و مرا بکشاند و بکشاند تا در حیطههای معارف بشری ناخنکی بزنم،اینها منزلگاههای چندم و اصلا جانبی است.
همه بچههای عالم که بازی میکنند دو دسته میشوند.
هیچ بچهای در عالم باورش نمیشود که در«واقعیت»دزد است یا آرتیست.
گروه ب میداند کی و کجا و چه موقع باید به هوا بپرد و تیر به قلبش بخورد و نقش زمین شود.
هیچ دزدی نمیگوید تیر نمیخورم و زخمی نمیشوم و زمین نمیخورم و در شأن من نیست و من میخواهم هر روز و همیشه آرتیست باشم.
در بازی بچگی آدم باید بیاموزد کتک بخورد.
قاعده بازی چنین است.
6. هیچکس حق ندارد قاعده بازی بچگی ما آدمهای سینمایی را بشکند.
هرکس گریه کرد یا پیش مامانش رفت یا نق زد یا شکایت نوشت قاعده بازی را شکسته است."