چکیده:
دوره معاصر، عصر دیجیتال و عصر بارش طوفانی اطلاعات، عصر رایانههای پیوسته و هردم نوشونده و جدید است؛ این فرآیند رشدی در فنآوریهای ارتباطاتی از نیمه دوم قرن بیستم به اینسو، شروع شد و در ورود به هزاره سوم و قرن بیست و یکم، سبب تغییرات عمیقتری در سرتاسر دنیا گردید. بطوری که رایانهها و ارتباطات جهانی، انسان هزاره سوم را قادر به ارتباط و انتقال دادههای انبوه و بیپایان نموده است و داشتن مهارت دیجیتال کافی و به روز، پیش نیاز مبرم و اساسی مشارکت در تحصیل، کار و تدریس دوران معاصر است. به لحاظ تاریخ بشر، از منظر دیجیتال، میتوان انسانها را به دو دوره پیشا دیجیتال (پیشاسایبر) و پسا دیجیتال (پسا سایبر) تقسیمبندی نمود. دانشها و فنآوریهای برآمده از عصر دیجیتال، طی تجربه زیست مجازی، توانسته است انسانها را از ساحت تک بعدی به ساحتهای چند بعدی مورد استناد هربرت مارکوزه، با معنا و مفهوم تازهتری از زندگی بکشاند.
شاخصههای عصر دیجیتال: سرعت، دامنه، نوآوری، تجربه محوری، داده محوری، پلتفرم محوری، الگوریتم محوری و اکوسیستم محوری هستند. نسلهای جدید (کودکان و نوجوانان)، یعنی دانشآموزان دبستان و متوسطه اول و دوم، بومیان واقعی عصر دیجیتال هستند؛ چرا که تجربه زیستی آنها همزمان و مترادف با عصر دیجیتال شد. بومی عصر دیجیتال، کسی است که متولد عصر دیجیتال باشد؛ و در این راستات بلتها، تلفن همراه، رایانهها و فنآوریهای نوین دیجیتالی، عجین زندگی آنها و ابزارهای آموزشیشان گردیدهاند. نظریههای نوین یادگیری در عصر دیجیتال، که یادگیرنده محور هستند نه معلم محور. دانشآموزان را به یاری سواد فناورانه، تولیدکننده دانش، آموزش میدهند و بار میآورند.
خلاصه ماشینی:
com چکيده دوره معاصر، عصر ديجيتال و عصر بارش طوفاني اطلاعات ، عصر رايانه هاي پيوسته و هردم نوشونده و جديد است ؛ اين فرآيند رشدي در فنآوريهاي ارتباطاتي از نيمه دوم قرن بيستم به اينسو، شروع شد و در ورود به هزاره سوم و قرن بيست و يکم ، سبب تغييرات عميقتري در سرتاسر دنيا گرديد.
بطوري که رايانه ها و ارتباطات جهاني، انسان هزاره سوم را قادر به ارتباط و انتقال داده هاي انبوه و بيپايان نموده است و داشتن مهارت ديجيتال کافي و به روز، پيش نياز مبرم و اساسي مشارکت در تحصيل ، کار و تدريس دوران معاصر است .
همچنين ، استفاده هوشمندانه و عام از فنآوريهاي اطلاعات در جهت آموزش و يادگيري در عصر ديجيتال ، ميتواند، موضوع مهم عدالت آموزشي را در گستره هاي بيشتري محقق سازد؛ و هر ملت و کشور و حکوکتي که راهبردهاي آموزشي و يادگيري خويش را با اين همه تغييرات بنيادي، هماهنگ نمايد، خواهد توانست در جامعه جهاني اطلاعاتي- صنعتي- اقتصادي و فرهنگي عصر حاضر، نيروهاي محرکه قوي مبتني بر دانش و فناوري را در جهت بنا و توسعه جامعه خلاق خويش ، پايه ريزي، تقويت و بازآفريني نواورانه و اثربخش پيوسته نمايند.
نتيجه گيري: روانشناسي آموزش و يادگيري در عصر ديجيتال ، نمايانگر انسان هزاره سوم در جريان ارتباط و انتقال داده هاي اطلاعاتي انبوه است .