خلاصه ماشینی:
"این وابستگی کامل،به سینما امکاناتی داده است که قبل از دورهء تلویزیون برای آن مهیا نبود؛تلویزیون میتواند با موضوعات هیجانانگیزی سروکار داشته باشد و آنها را نیز به نحو هیجانانگیزی ارائه دهد؛تلویزیون میتواند تنوع وسیعی از سلائق به اصطلاح خاص را به خود جذب کند.
به جای تقاضای اینکه همهء حوادث باید به درون شکلی ریخته شوند تا خودشان را به واسطهء انگیزهء مشخص هر کنش توضیح دهند،انگیزهء حوادث روی روانشناسی شخصیت افراد متمرکز میشود؛اشخاصی که به عنوان نقاطی متحد در نمایش در نظر گرفته میشوند که در آن حوادثی غیر واقعی و مرموز اتفاق میافتد.
سخنان گفته شده،اشاره به این مسئله دارند که نظریه رئالیسم یک فرض ساده نیست و نتیجهء آن فقط توانایی دوربین برای ضبط نور و ثبت ارتعاشات میکروفن روی نوار نخواهد بود در عوض میتواند به عنوان شبکهء پیچیدهای از قواعد نمایش و انتظارات مخاطب در نظر گرفته شود.
اثرات ویژهای که سینما و برنامههای تلویزیونی بر تولید ایدئولوژی دارند،به این صورت است:اول،اثرات مستقیم از تکرار آزاردهندهء مفاهیم خاص و حوزههای مربوطه و بیاعتنایی به دیگر موارد؛دوم،خلق حوزهها و یا اشکال ویژهای از مفاهیم و الگوهایی کلی از تفکر که در هر دو رسانه به چشم میخورد؛سوم، خلق یک وضعیت خاص یا عقیده در برابر وقایع و نحوهای که آنها بیننده را با توجه به رفتارهایی خاص در مقابل وقایع قرار میدهند.
اگر قرار باشد که اثرات سینما و تلویزیون را برشمریم،به این ترتیب است:ترکیب حوادث برای رسیدن به شکل ویژهای از درک متن و ایجاد شکلی ویژه از دیدگاه تماشاگر."