خلاصه ماشینی:
"*یعنی بادقت کردن در زندگی آدمی که از اجتماع انتخاب کردهاید شخصیت را پرداخت میکنید؟ *با آدمهای زیادی برخورد داشته و دارم که ساعتها و روزها با آنها سرکردهام ولی نه برای آنکه با شنیدن حرفهای آنها قصهای را پیدا کنم.
*آیا در مرحلهای که مشغول طراحی مسیر داستان هستید با افراد دیگر مشورت میکنید؟ *بنابر ضرورت موضوع،گاهی ممکن است نیاز به مشورت با کسانی باشد که اطلاعاتشان جنبهء کارشناسی دارد.
*این همکاری و مشاوره به چه صورت است؟آیا مشاور همراه شما،موقع نوشتن دیالوگها و جزئیات،پابهپای شما راجع به صحنهها نظر میدهد؟یا اینکه وقتی صحنههای متعدد نوشته میشود مشورت میکنید؟ *به هر دو صورت ولی بیشتر بحثو گفتوگو روی موضوع اصلی و تجزیه و تحلیل شخصیتها است که طرح کلی فیلمنامه را تعیین میکند.
*یکی از خصوصیات بارز اکرهای شما این است که شخصیتهای حاشیهای و فرعی قابلیت قرار گرفتن به عنوان شخصیت اول را دارند و بسیار خوب پرداخت شدهاند.
ولی من (به تصویر صفحه مراجعه شود) پشت صحنه بانور اردیبهشت به دنبال فضایی بودم که همانطور که کبوتر تا اینزمان به دلیل ظاهر مرد نمایش،عشقش را پنهان کرده بود حالا،هم بدون ردوبدل شدن هیچ کلامی،حس او به اصغر نشان داده شود.
دغدغههای بسیاری همراه آدم است اما مطرح کردن و تقسیم کردن این دلمشغولیها با میلیونها مخاطب باید دلایل قانعکنندهای،بیش از همه،برای خودم داشته باشد.
*فکر میکنید کتابهای آموزش فیلمنامهنویسی و کلاسهایی که در این زمینه وجود دارد تا چه اندازه میتوانند در تربیت فیلمنامهنویس مؤثر باشند؟ *کسیکه میخواهد فیلمنامهنویس شود باید اصول آنرا یاد بگیرد آموختن از طریق کلاس،مطالعه و یا راههای دیگر لازم است،اما کافی نیست."