خلاصه ماشینی:
"در بلید رانر خیلی سعی کردم آن احساس رنگ را دوباره تولید کنم.
>بمباران تماشاگر سینما-البته منظورم سینمای تجاری است-باید به سمت داستانهایی حرکت کند که تماشاگر را شوکه سازند.
نسل آینده،به دور از تجربههای گذشتگان ما،برای آنکه انسانهای متعادلی باشند نیازمند ترس،هیجان و عشق(عشقهای واقعی!) هستند و در جامعه امن کسلکننده در پیش رو،سینما وظیفه ایجاد این احساسات و رعشههای عصبی را دارد.
هیچکاک سالها پیش و قبل از همه این مساءله را دریافته بود.
>فیلم همچون ساعت من طرفدار مکتب استوری بورد هستم.
یکی از دوستانم که نویسنده تایمز لندن است میگوید فیلمهایم عاری از طراوت و بداههپردازی هستند.
اما حالا یکدفعه همه منتقدان به یاد آن فیلمهای سابقم افتادهاند و از سبک بیهمتای آن فیلمها یاد میکنند!!
معمولا سرگرمکننده هستند و حتی خیلی موارد خندهدار!اما گذشته از شوخی از خواندن نقدهایی که درست و حسابی نوشته شدهاند لذت میبردم."