چکیده:
مقالة حاضر دیدگاههای علیاکبرخان داور را دربارة ضرورت استقرار دولت
ملی با اتکا به شکلگیری اقتصاد ملی مورد بررسی قرار میدهد و بیتوجهی او
را به مقولة فرهنگ در این باره نقد میکند. فرضیة مقاله این است که داور در
طرحهای خود. ء از سیاستمداری همچون کلمانسو در فرانسه و متفکران
اقتصادیای همچون فردریک لیست در آلمان متاثر بوده است. بهرفم تلاش
داور برای تشکیل دولت ملی» برخلاف کلمانسو و دیگر رهبران کشورهای
اروپایی که بعد از جنگ اول جهانی» روح همبستگی و حمیّت ملی را تقویت
میکردندء نوشتههای او خواسته پا ناخواسته» متضمن نوعی تحقیر ملی بود.
یکی از دلایل امر آن بود که داور به مقولة فرهنگه» هویت ملی و تاریخی و
نقش دولتها در پرورش روحیة همبستگی ملی بیاعتنا بود. این موضوع باعث
شد که او به نوعی تقدم و تاخر منطقی و تاریخی بین اقتصاد و فرهنگ روی
آورد و ضمن تاکید بر مقولة اقتصاد» به فرهنگ به کلی بیاعتنا شود. مطالعة
حاضر بر اساس روزنامة مرد آزاد» نشان میدهد که علت این بیاعتنائی به
فرهنگ» در چه نوع طرز فکری ریشه داشت و نتایج آن طرز فکر چه بود.
Critical Analysis of Davar’s Views on Public Culture and the National Government
Abstract
The present article examines Ali Akbar Khan Davar's views on the necessity of establishing a national government and his emphasis on the formation of the national economy. The author argues that Davar was influenced by politicians such as Clemenceau from France and economic thinkers such as Frederic List from Germany. But, despite that Davar attempted to form a national government, unlike Clemenceau and other European leaders who fostered a spirit of solidarity and national dignity after World War I, his writings, consciously or unconsciously implied a sort of national humiliation. This study discusses that one of the reasons might be that he ignored the culture, national and historical identity, and the role of government in fostering a spirit of national solidarity while overemphasizing the economy. The present study, based on the Mard-e Azad ( Freeman) newspaper, shows the reasons for disregarding culture, and the consequences of this way of thinking.
Keywords: Davar, National Government, National Economy, Public Culture, National Identity
خلاصه ماشینی:
استمرار قدرت دولت مقتدر و همچنين ابزار اجرايي درازمدت آن چيست ؟ آيا به صرف تشکيل دولت مقتدر مبتني بر مرکزيت سياسي ، همة مـشکلات کـشور حـل مـي شـد و جامعه در مسير تمدن و ترقي سوق داده مي شد؟ آيـا بـدون در نظـر گـرفتن عناصـر و مؤلفه هايي که به نوعي رفتار فردي و اجتماعي ايرانيان را رقم مي زد و به واقع جزئـي از هويت ملي آنها بود، صرفاً برخي اقدامات عملي به نتيجه اي درازمدت و در خور توجـه منجر مي شد؟ در اين ميان ، تنها کسي که دربارة بنياد و ماهيت دولـت مقتـدر مطـالبي را مطرح کرد، علي اکبرخان داور بود که وي نيز بدون توجـه بـه الزامـات فرهنـگ ملـي و ديني ايرانيان ، نظريه اش را بازگو کرد.
در مقالة حاضر به اين نکته هم اشاره مي شود که آيا ديدگاه هـاي داور بـا فرهنگ عمومي مردم سنخيتي داشت يا خير؟ تاکنون مقالات زيادي دربارة انديشه هاي علـي اکبرخـان داور نوشـته و منتـشر شـده است ، يکي از مهم ترين اين مقالات «انديشة سياسـي داور و تأسـيس دولـت مـدرن در ايران » نوشتة کاوه بيات (١٣٧٢) است که در شمارة دوم فصلنامة گفت وگو منتشر شـده .
همچنين به اين موضـوع مـي پـردازد کـه آيـا داور بـه فرهنگ حاکم بر اقتصاد توليدي ايران توجه مي کرد و ايـن موضـوع را مـد نظـر قـرار مي داد که بدون توجه به الزامات بومي و قومي کشور ضرورتاً نمي توان اقتصاد ملي بنياد گذاشت ؟ ريشه هاي فکري علي اکبرخان داور روزنامة مرد آزاد به سال ١٣٠١ و بلافاصله بعد از بازگشت داور از سوئيس منتشر شـد.