چکیده:
هدف: پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که آیا اعتبار تجاری، میتواند در کاهش چسبندگی هزینهها (بهعنوان نمادی برای رفتار فرصتطلبانه مدیر) نقش مؤثری داشته باشد و آیا مشکل نمایندگی، رقابت بازار محصول و تمرکز مشتری، اثر اعتبار تجاری بر چسبندگی هزینه را تعدیل میکنند یا خیر.روش: اعتبار تجاری از طریق دو نسبت حسابهای پرداختنی به بهای تمامشده و حسابهای پرداختنی به فروش و چسبندگی هزینهها نیز با اندازهگیری چسبندگی هزینههای عمومی، اداری فروش و چسبندگی بهای تمامشده کالای فروشرفته سنجیده شد. جامعه آماری پژوهش، شرکتهای پذیرفتهشده در بورس تهران، طی سالهای 1393 تا 1399 بودند.یافتهها: اعتبار تجاری بر چسبندگی هزینهها تأثیر منفی دارد و این اثر در شرکتهای با مشکل نمایندگی بیشتر و شرکتهای فعال در بازار رقابتی ضعیفتر، بیشتر است.نتیجهگیری: مطابق با یافتهها، اعتبار تجاری سبب کاهش فرصتطلبی مدیر و چسبندگی هزینهها میشود؛ از این رو نوعی ابزار نظارتی تلقی میشود که میتواند در ارزیابی عملکرد و کارایی هزینه شرکتها مدنظر قرار گیرد. همچنین، در شرکتهایی که از مشکل نمایندگی بیشتر رنج میبرند یا در بازاری غیررقابتی فعالیت میکنند، اعتبار تجاری، سبب کاهش بیشتر چسبندگی هزینه میشود؛ زیرا در رویارویی با این شرکتها، تأمینکنندگان برای حفظ منافعشان، نظارت بیشتری بر شرکتها دارند.
Objective: This research seeks to investigate whether credit trade can decrease cost stickness (as a signal of opportunistic behavior of manager) or not? and whether agency problem, product market competition and customer concentration can moderate the effect of trade credit on cost stickness or not?Methods: Trade credit is measured by two ratios: accounts payable to cost of good sold ratio and accounts payable to sale ratio. Cost stickness is measures by selling, general and administrative expense stickness (SGA) and cost of goods sold stickness(CGS). The statistical population consists of the firms listed in Tehran Stock Exchange between 2014 to 2020.Results: Credit trade affects negatively on cost stickiness and this effect is prevalent in the firms with more agency problems and active in less competitive market.Conclusion: According to obtained findings, using credit trade leads to decrease the opportunistic behavior of managers and cost stickiness and so, it is a monitoring tool that can be used in evaluating performance and expense efficiency of firms. Additionally, in the firms suffer from more agency problems or active in less competitive market, trade credit decreases cost stickness more because suppliers monitor these firms more than others in order to maintain their interest.
خلاصه ماشینی:
هدف پژوهش حاضر بررسي نقش اعتبار تجاري در کنترل چسبندگي هزينه ها و بررسي تقش تعديلگر رقابـت بـازار محصول ، مشکل نمايندگي و تمرکز مشتري در اين ارتباط در بين شرکت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهـران است .
متغير مستقل اعتبار تجاري (TC) است که مطابق با کاستا و حبيـب (٢٠٢١) و خواجـوي ، غيـوري مقـدم و حاجـت (١٤٠٠) با ٢ معيار زير اندازه گيري مي شود: TC١: نسبت حساب هاي پرداختني به بهاي تمام شده کالاي فروش رفته TC٢: نسبت حساب هاي پرداختني به فروش مطابق با کاستا و حبيب (٢٠٢١)، متغيرهاي تعديل کننده تحقيق عبارت اند از متغيرهاي مشکل نمايندگي ، رقابت بازار محصول و تمرکز مشتري که مي توانند رابطه اعتبار تجاري و چسبندگي هزينه هـا را تعـديل کننـد.
نتايج آزمون تي زوجي فرضيه هاي سوم و چهارم (رجوع شود به تصویر صفحه) مي توان بيان کرد اعتبار تجاري (با هر دو معيار) تأثير منفي قوي تري بر چسبندگي بهاي تمام شده کـالاي فـروش رفته در شرکت هاي با مشکل نمايندگي بيشتر دارد.
نتايج آزمون تي زوجي فرضيه هاي پنجم و ششم (رجوع شود به تصویر صفحه) اعتبار تجاري اثر منفي تري بر چسبندگي بهاي تمام شده کالاي فروش رفته و هزينه هاي عمومي ، اداري و فـروش در شرکت هاي فعال در بازار رقابتي ضعيف تر دارد.
نتايج آزمون تي زوجي فرضيه هاي هفتم و هشتم (رجوع شود به تصویر صفحه) مطابق با جدول فوق ، تمرکز بر مشتري نقش تعديلگر معناداري را بر تأثير اعتبار تجاري بر چسـبندگي هزينـه هـاي عمومي ، اداري و فروش نشان نمي دهد.