چکیده:
ناسازگاری دانش آموزان در مدرسه، بحثهای زیادی را به خود اختصاص داده است و اغلب برپایهء ویژگیهای شخصیّتی دانش آموز توضیح داده شده است:اگر دانشآموزی سازگار است، یا به دلیل ویژگیهای شخص او و یا به دلیل موقعیّت خانوادگی او میباشد. بهندرت خود مدرسه زیر سوال برده شده است. در صورتیکه مدرسه هم میتواند منبع بروز ناسازگاری دانشآموزان در محیط مدرسه و در خارج از آن باشد. برای اینکه انسان بتواند در اجتماع زندگی کند باید رفتار اجتماعی را بیاموزد به این معنی که رفتارش باید مورد قبول اجتماع باشد. یکی از راههای اجتماعی شدن و مورد قبول قرار گرفتن رعایت انضباط و مقرراتی است که در اجتماع حکمفرماست. مقررات و قوانینی انضباطی رفتار را تحت کنترل در می آورد و چون این کنترل اغلب مانع انجام خواسته های دانش آموزان می شود، گاهی موجب خشم و عصبانیت آنها می گردد. در تعلیم و تربیت دانش آموزان انضباط همیشه مورد توجه بوده، ولی در اینکه این انضباط چگونه باید باشد و چگونه می توان آن را آموزش داد عقاید متفاوت است. هدف از انضباط این است که دانش آموز را قادر به سازش با قوانین و مقرراتی که فرهنگ یک گروه پذیرفته است بنماید، به طوری که رفتار خود را با توقعات و خواستهای گروه اجتماعی که در آن زندگی می کند هماهنگ نماید. موفقیت تحصیلی دانش آموزان در دوره آموزش متوسطه دوم از پیچیدگی و پویای خاصی برخوردار است. "ناسازگاری"دانشآموزان باید در این پویایی خاص بررسی گردد. دیدگاههای متفاوتی دربارهء مفهوم ناسازگاری تحصیلی دانشآموزان مطرح شده است بطوریکه میتوان یک نوعشناسی (Typologic) در مورد آن مطرح نمود. بنده به عنوان دبیر زبان انگلیسی در پایه یازدهم در اقدام پژوهی حاضر قصد دارم مشکل ناسازگاری، مسخره کردن همدیگر و تیک پراندن آنانرا برطرف نموده و روابطی سالم در میان آنها ایجاد کنم و همچنین احترام به یکدیگر را به آنها بیاموزم