خلاصه ماشینی:
"وی در یکی از مقالاتش ضمن مقایسه انقلابهای چین و روسیه با یکدیگر، با نسبت دادن هرگونه شباهت یا تفاوتی که در فرآیند شکل گیری و پیامدهای دو انقلاب مذکور وجود داشته به ساختارهای اجتماعی سیاسی و انگارههای توسیه اقتصادی در رژیم کهن این دو جامعه، به طور آشکار موضع ساختگرای خود را بیان میدارد32.
عبارت زیر از کتاب وی موسوم به «States and Social Revolutio» که به عنوان نوعی جمعبندی برای بخش دوم کتب مذکور بیان شده است گویای مطلب فوق است: شباهتهای زیاد در علل و پیامدهای انقلابهای فرانسه، روسیه و چین به شباهتهای اساسی در بحرانهای انقلابی –اجتماعی این سه جامعه، که در اثر توأم شدن سازمان گسیختگی اداری –نظامی و قیامهای دهقانی ایجاد شده بودن، نسبت داده شده است.
اگر اشتراک نظری را که در زمینه اخیر بین این دو نظریه پرداز دیده میشود کمی بسط دهیم چنین نتیجه میگیریم که به نظر هر دو تودههای به پا خاسته تنها در صورتی میتوانند نارضایتیهای خود را در مسیر یک عمل سیاسی مؤثر بیاندازند که از یک تشکیلات مستقل و نیز از منابع کافی به عنوان پشتوانه تلاشهایشان بهرهمند باشند.
¨ در زمینه مسئله علیت اسکاچپول میان سه استراتژی عمده برای انجام مطالعان تاریخی – تطبیقی تمایز میگذارد: (1) تعمیم یک الگوی تئوریک جامع به یک یا چند مصداق که الگوی مذکور بر آنها قابل انطباق باشد، (2) به کار بردن مفاهیم جامعه شناختی برای دست یافتن به تعبیرهای معنادار به جای این که الگوهای کلی یا فرضیه÷ای علی مورد توجه قرار گیرد، (3) کشف نوعی نظم علی یا یک الگوی خاص بر مبنای مطالعه دقیق فرایندهای تاریخی یا نتایج تاریخی مشخص، و سپس کوشش در جهت ارزیابی فریضههای آلترناتیو برای توضیح این انگارههای منظیم."