خلاصه ماشینی:
"دیگر آنکه سازنده باید بداند،فیلم مستند هم تعاریف خاص خودش را دارد و مؤلفههایی که استاندارد دارد-حداقل نسبی و قابل بحث-بعضا صحنهها و لحظاتی در این فیلم وجود دارد که فاقد ارزش دیداری با شنیداری خاص هستند و به نظر میآید بیشتر فیلم را پر کردهاند و یا از فرط ریتم کند و طولانی و خستهکننده و عدم تنوع تصویری به طرز ناشیانه به فیلم دوخته شدهاند به نحوی که در خیلی از قسمتها فیلم چندپاره است و به همین دلیل المانهای صوتی و تصویری برای الصاق آنها به همدیگر هرچند بیفایده به کمک آمدهاند.
نکتهء دیگر که ضعفی اساسی در کل فیلم است و خیلی هم به چشم میآید،مجموعهای از به ظاهر بازیها و دیالوگپردازیهای آدمهای فیلم است که نگاه منصف نمیتواند باور کند مستندند و بیشتر به نظر میآید از قبل کار شدهاند و یا از حفظ شده و بیان میشوند که در این موقعیتها،کوچکترین فایدهای که از یک فیلم ضعیف مستند هم توقع میرود بر فقر و فحشاء بار نمیشود.
اما با فیلمی که اکنون پیش روی ماست و با تفضیلاتی که از خود ده نمکی در باب سینما خواندیم، آیا باید فکر کنیم که ایشان باتوجه به تولید این فیلم«تغییر فکری»داشته است؟و این را در نظر داشته که هنرمند جهان امروز باید از مطلقاندیشی به نسبیتگرایی و از یکساننگری به کثرتگرایی روی آورد؟اما ایشان در همان گفتوگو،درباره چرخشهای فکری سینماگران به خاطر درهم ریختن فرآیندهای فکری دنیای امروز میگوید:«در ایران افراد به راحتی از هویتشان کوتاه میآیند و همین رقمزنندهء بحران هویت در جامعه شده است."