خلاصه ماشینی:
"این کهٔ تعلیل عینا در ترجمهٔ منظوم آمده است: ستایش بود ویژه کـردگار که بر عالمین است پروردگار (پایان نقد حضرت آیت الله معرفت) پ) ص 243 فصلنامه،در ترجمهٔ آیه ششم سورهٔ بقره:«ان الذین کفروا سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون» منتقد محترم جناب آقای صفوی فرموده اند که مترجمان قرآن همگی چنین مضمونی نوشتهاند که:«کافران ایمان نمیآورند چه ایشان را پند بدهی چه ندهی»،آنگاه با استدلالی درست فرمودهاند که اگر کافران ایمان نمیآورند پس دیگر چرا قرآن و پیامبر،ایشان را باید بسوی خود دعوت کنند در حالی که میدانیم اکثر مسلمانان قبلا کافر بودهاند؟بنابراین مشخص است که منظور از کافر در این آیه، افراد خاصی هستند نه تمام کافران و آن دستهٔ خاص،کافرانی هستند که بر کفر و شرک و انکار خود پافشارند لذا باید به نوعی این قید را در ترجمه گنجاند.
و در ترجمهٔ منظوم این نکته رعایت شده است: هـمـه مـؤمـنـان بـپـروردگـار بگشتند فیروز و هم رستگار… …کسانی که اندام و تن رامدام بـدارنــد بــاز از امــور حـرام بـجـز از بـرای کـنـیـزان و زن که عیبی نبودست در این سخن در همین فصلنامه در صفحات 168 تا پایان 203،نقدی بر یکی از ترجمههای جدید نثر نوشته شده و موارد اشتباهی را متذکر شدهاند حال آنکه همان موارد در ترجمهٔ منظوم درست آمدهاند که جهت جلوگیری از طولانی شدن مقاله، ذکر فشردهٔ چهار نمونه از آن کافیست: ـ آیهٔ 42 مائده:«سماعون للکذب أکالون للسحت…»گوش سپارندگان بدروغ و بسیار رشوه خوارند… منتقد محترم یادآور شده اند که سحت بمعنای «مال حرام» است که رشوه خواری یکی از مصادیق آن میباشد بنابراین بهترست گفت حرامخوارند،در ترجمه منظوم آمده است: سخن چین کسانند آن قوم پست بـمـال حرامند آغشته دست ـ آیهٔ یازدهم سورهٔ حج:«و من الناس من یعبدالله علی حرف…» و از مردم کسی است که خدا را با دو دلی میپرستد…."