چکیده:
ابن یمین فریومدی از شاعران نیمه ی دوم قرن هفتم و نیمه ی نخست قرن هشتم است که به سبب سرودن قطعات اخلاقی و پند آموز شهرت یافته و تاکنون بیش تر از این جهت، مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفته است . به اقتضایی اوضاع آشفته ی سیاسی و اجتماعی و ناخرسندی شاعر از وضع زندگی و جای گاه اجتماعی خود ، اندیشه ها و دیدگاه های متفاوت و گاه متناقضی در دیوان او مجال بیان یافته است.
آرای انتقادی در مفهوم عام خود ، موضوع بخشی از اشعار او را به خود اختصاص داده است. در میان این آرا، بخشی از انتقادات و اعتراضات او معطوف به مسائل ادبی و پیوند بین هنر و ادبیات و حاکمیت سیاسی و جامعه است . این انتقادات اگرچه مصداق نقد ادبی به مفهوم امروزی آن نیست، از جهت مطالعه ی نظریه ی ادبی و جای گاه اجتماعی هنر و ادبیات در قرن هشتم حائز اهمیت است که در این مقاله بدان پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"در دیوان ابنیمین نیز نام او همه جا در کنار نام ممدوح گشادهدست و ادبپرورش، سلطان محمود غزنوی، بهمثابهی جفتی جداییناپذیرآمده و مورد رشک و حسرت شاعر بوده است؛ اگر چه گاهی در مفاخرهای شاعرانه مقام هنری خود را بر او ترجیح داده است: خسروا دانـم که دانـد رای مـلـکآرای تـو آنچه بود از تربیت مـحـمود را بـا عـنـصری چون تفکر میکند آن تــربـیـت را موجبی مینبینم هیچ دیگر غـــیر شــعر و شــاعری عنصری زین پیشتر جز شـاعری کاری نکرد میکند ابنیـمیـن در مـدحت اکنـون ساحری (دیوان، ص 172) انوری ابنیمین از جهات بسیار به انوری ماننده است و در بسیاری از قصاید او تأثیر انوری از جهات گوناگون آشکار است.
با نقل قطعهای در بیان امتیازات فکری و هنری شاعر از زبان خود او که یادآور طنطنهی قصاید خاقانی است، نگاه کلی شاعر را به شعر و مرتبهی شاعری او نشان میدهیم: اهل هـنـر را کنون خطبه به نام من اسـت مـلـک سـخـنگسـتـری جمله به نام من است مـذهـب حـق دارم و مـلـت خــیـرالـبـشـر در بـد و نـیـک جـهـان، عقـل امـام مـن است بــر در هـر سـفـلهای بـیـش نباشم بـهپای صـدر هـنـرپـروری چـونکه مقام من است کیسـت که گـوید زمن ،پیـش بزرگـان فضل که ابنیمین که این سخن گفت بـه نام من است؟ کــــز پـی صـیـد هنر دانــهی دل ریـخـتـم مرغ فـضـایـل از آن بـستـهی دام مـن است (دیوان، ص 323) از آنچه گفتیم، برمیآید که علیرغم قصیدهها و قطعههای مدحی که بخش اعظم دیوان شاعر را تشکیل میدهد، ابنیمین دل خوشی از وضع زمانه و روزگار و رضایت خاطری از جانب ممدوحان بیشمارش نداشته و گاه و بیگاه ناخرسندی خود را اظهار کرده است."