چکیده:
در این نوشتار به بررسی موضوعات اقتصادی مطرحشده در باب بیست و یکم قابوسنامه میپردازیم.عنوان این باب،«در جمع کردن مال»است.پس از استخراج همهء مطالب مرتبط با موضوع اقتصاد از این باب،نکتههای به دستآمده،در چهارده بخش دستهبندی شده است.از آنجا که عنصر المعالی(مؤلف کتاب)مسلمان بوده،چه بسا دیدگاههای اقتصادی او از آموزهای دینی مایه گرفته باشد؛بنابراین پس از آوردن سخنان او زیر عناوین چهاردهگانه،در بخشی دیگر در پرتو آموزههای اسلام به بررسی این سخنان پرداختهایم.
خلاصه ماشینی:
"»(همان:601)41-وام گرفتن و وام دادن: «به هرضرورتی که تو را بود وام مکن و چیز خویش به گرو منه و البته زر به سود مستان و وام خواستن ذلیلی و کمآزرمی بود و تو تا بتوانی کس را وام مده خاصه دوستان را که از بار خواستن آزار بزرگتر از آن بود که از نادادن»(همان:601)بحث عنصر المعالی در آغاز باب بیست و یکم قابوسنامه،گیلانشاه را ترغیب میکند که در پی مال و ثروت رود و در این زمینه کوتاهی نکند؛زیرا به باور او، هرکس در کار خود کوتاهی کند،به سعادت دست نمییابد و به هدفهای خود نمیرسد.
». (مطهری،2831:91 به نقل از غرر الحکم)صاحب قابوسنامه در کنار سفارش به فرزند،برای فراهم آوردن مال و ثروت،او را از دل بستن به آن باز میدارد و این همان سفارش اسلام است؛در این دین الهی نه تنها تولید ثروت و مصرف آن ناپسند نیست،بلکه با رعایت قوانین شرع،پسندیده است؛آنچه نکوهش شده دلبستگی به آن است به گونهای که انسان فدای ثروت شود و خود را بردهء آن سازد(همان،2831:61)زیرا در این دین آسمانی، ثروت هدف نیست بلکه ابزاری است که با به کارگیری آن میتوان به هدفهای والای انسانی دست یافت.
(سبحانی،0831: 86-961) عنصر المعالی گرچه در باب بیست و یکم وام ندادن را سفارش میکند،ولی در باب چهل و سوم کتاب عبارتی آورده است که نشان میدهد چندان هم با این کار مخالف نیست و حتا آنرا ترغیب میکند:«و اگر دستگاهت باشد قرض دادن به غنیمت شناس»."