خلاصه ماشینی:
"علاوهبر استفادهی بسیار حساب شده از رنگها،نوع استفادهی مینهلی از فیلمبرداری و استفاده از نماهایی با مدت زمانی طولانی و تا حد امکان کمتر خرد شده که به شکلی ناخودآگاه باعث افزایش ارتباط مستقیم مخاطب با صحنه میشود،باعث تأثیرگذاری بیشتر فیلم میگردد،به عنوان مثال در فصل آواز«لوبیزا»به رغم این که تمام اتفاقات در فضایی بسته و به کوچکی یک اتاق با بیش از بیست شخصیت رخ میدهد،نمای ممتد حدودا دو دقیقهیی را با میزانسنی تئاتری شاهدیم که در آن هرکدام از بازیگران مشغول اجرای نقش سیاهی لشکر را برعهده دارند.
یا در یکی از نقاط اوج میزانسنهای سنجیدهی فیلم در فصلی که هانتر در ایستگاه مترو با تبهکاران درگیر میشود،جابهجاییهای مداوم دوربین و در عین حال دور و نزدیک شدن دوربین به سوژهها به تناوب و با تناسب-البته با در نظر گرفتن این مسئله که در آن سالها هنوز استدی کم اختراع نشده بود-و نیز صحیح کدرهای عالی به جای تقطیع نماها که گاه یادآور نمونه فیلمهای مدرن اروپایی است فصلی بسیار جذاب و به یادماندنی و درعینحال وجدآور و حتی نفسگیر میسازد."