چکیده:
ترجمه عبارت است از انتقال معنی و مقصود،از زبان مبدأ به زبان مقصد.در هرزبانی دو رکن اساسی وجود دارد:یکی«صورت»و دیگری«معنی».«صورت زبانی»همان ساختار دستوری و قالبی است که معنی در آن ابراز میشود.«ترجمهء معنایی»ترجمهای است که در صدد است«معنی»را از زبان مبدأ به زبان مقصد منتقل سازد و تمام تلاش مترجم را برای جلوگیری از انتقال«صورت زبان مبدأ»به زبان مقصد به کار میگیرد.برای رسیدن به ترجمهء معنایی،فرایندهایی باید طی شود که مهمترین آنها«فرایند کشف معنی»است که برای دستیابی به آن،مترجم باید علاوه بر دانش زبانی،به اطلاعات دیگری نیز مجهز باشد.توجه به انواع معنی،انواع ترجمه،مراحل اساسی در ترجمه،و...مترجم را در رسیدن به ترجمهء معنایی مدد میرساند.این مقاله،به اختصار میکوشد این نظریه را که در روششناسی ترجمه،روشی نو،بسیار پرکاربرد و اثرگذار است،به اهل فن ترجمه به ارمغان آورد.
خلاصه ماشینی:
"به تعبیر دیگر،در ترجمهء یک متن،برای کشف معنی نیازمند تحلیل محتوا هستیم و تحلیل محتوا ممکن است در موارد بسیاری صرفا از راه تسلط مترجم به زبان مبدأ و موقعیت ارتباطی و قراین و شواهد فرهنگی به دست آید،اما در مواقعی به دانش خاصی نیاز دارد و این در صورتی است که متن مورد نظر،از حوزهء عمومی خارج و وارد یک حوزهء تخصصی شود.
ترجمهء بسیار تحت اللفظی21:در این نوع ترجمه،ممکن است مترجم بخواهد لفظ به لفظ،یعنی در برابر هریک از الفاظ موجود در متن زبان مبدأ،لفظی را با همان معنی اولیه و البته با حفظ کامل ساختار و صورت زبان مبدأ،قرار دهد.
2. ترجمهء تحت اللفظی31:در این نوع ترجمه،مترجم میکوشد از میان انواع معانیای که ممکن است یک واژه حاوی آن باشد،معنی اولیه را از معانی ثانویه تشخیص دهد و معنای مناسب آنها را در زبان مقصد گزینش و از آن استفاده کند.
این معنای ضمنی شامل هرسه نوع معانی مطابقی،سازمانی و موقعیتی میشود و هنر مترجم این است که همواره از وجود معنی ضمنی آگاه باشد و بتواند آن را به صورت صریح یا ضمنی به زبان مقصد منتقل سازد.
در ترجمهء معنایی،تمام تلاش مترجم پس از مرحله دست یافتن به معنی،انتقال دقیق آن به زبان مقصد است که در این مرحله وی باید بکوشد که ساختار معنایی زبان مبدأ را در ساختار دستوری و روساخت زبان مقصد بریزد و تمام تلاش خود را در جلوگیری از راهیابی صورت زبان مبدأ به زبان مقصد به کار گیرد."