چکیده:
استفاده از صنعت ایجاز در بیان اندیشهها و معانی هر چه بلندتر در بافت زبانی کوتاهتر توسط نویسندگان ادبی و متفکرین بزرگ فلسفی همواره مشکلاتی را در فرآیند ترجمه بوجود آورده است.استفاده از الگوهای منحصر به فرد و استثنایی گاهی در زبان مبدأ نیز ابهاماتی ایجاد میکند.این مقاله با طرح این پرسش که ایا ترجمه متون ایجاز و برقراری تعادل کامل در ترجمه امکانپذیر است؟به بررسی اجمالی این مشکلات و همچنین راهحلهای موجود در این زمینه پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"از آنجائیکه هدف از ترجمه ایجاد ارزش ارتباطی معادل بین زبان مقصد و زبان مبدأ میباشد،نخست لازم است تا کلیهء اجزای تشکیل دهنده و عوام مؤثر بر ارزش ارتباطی متن یعنی اجزای تعادل ترجمهای اعم از واژگان،ساختار، معنای جمله،معنای کلام،تأثیر ادبی و گونههای زبانی را شناخته و سپس با درنظر گرفتن آنها به طور دسته جمعی،ارزش ارتباطی کل جمله را مدر نظر قرار داد.
بنابراین در مثال فوق الذکر مترجم در تعیین ارزش ارتباطی عناصر واژگانی متن مبدأ باید با توجه به کلیهء عوامل متنی حاکم وارد عمل شود و خود به عنوان یک عامل عمده در فرآیند سخن خلاقانه و فعالانه با متن مربوط دربیامیزد.
در جملهء12«(به تصویر صفحه مراجعه شود)»آیا هدف نویسنده ایجاد تردیدی در کلیشههای زبانی است؟آیا او میخواهد بدینگونه انتقاد خود را بر ساختارهای پیشساخته نمایان سازد؟اصولا چگونه میتوان چنین جملاتی را در ترجمه نمود؟آیا نویسنده به انسانهای بیاحساس و دورو که با خونسردی تمام و در راه رسیدن به اهداف خود فقط نقش بازی میکنند اشاره دارد؟آیا وی به گریهء آرام فرد مورد نظر خود اشاره میکند؟آیا دخل و تصرف در ساختمان زبان در جهت عرضه شکلهای جدید ساختاری است؟از میان انبوه تفسیرهای ممکن کدامیک به هدف و بیان نویسنده نزدیکتر است؟ ساختار متون موجز به گونهای است که مفهوم آن به دلیل داشتن دلالتهای معنایی گوناگون همواره در ابهام غوطهور است."