خلاصه ماشینی:
"تنها اشاره گوشه و کنایهای که بتوان گاهی اوقات در فیلمهای لورل و هاردی پیدا کرد،منوط به این است که اینان با آلات و ابزاری که ساخت دست خود بشر است و برای استفاده از زندگی روزانه به کار میرود، قادر بسر و کله زدن و کنار آمدن با آنها نیستند.
اوج تکامل یافته این جدل با وسائل زیست در کارهای باستر کیتون بوده که شاید تقلیدی آگاهانه و یا ناآگاهانه از لورل و هاردی باشد که خود جای بحث و گفتگویی جداگانه دارد...
در بانی لیک گمشده تمام ردپاها و سرنخهایی که تماشاگر به دست آورد به قایم موشکبازی،تاب در چند بازی کودکانه دیگر ختم میشوند،چون منشأ تمامی حوادث نه یک تبهکاری اجتماعی که صرفا رجعت به دوران کودکی بوده است و پایان فیلم نیز،برخلاف انتظار، چندان امیدوارانه نیست.
بانی لیک گمشده تفسیر اوتو پره مینجر از گرایشهای ما به سوی کودکی و بدویت گمشده و این گفته پرمعنای خانم فورد-پیرزن مرموز مهدکودک-است که همه ما تا حدودی دیوانه هستیم."