خلاصه ماشینی:
"ژاپن نخستین کشور غیر غربی عصر جدیداست که نقش بینالمللی بزرگی ایفا نموده است؛روسیه را در آغاز این قرن شکستداده،تنها کشوری است که به آمریکا حمله کرده است،و از آن زمان تا کنون دومیناقتصاد و از نظر درآمد سرانه موفقترین اقتصاد جهان را به وجود آورده است،صنایع عدهای از شریکان بازرگانی خود را جارو کرده و یا مورد تهدید قرار داده است واکنون در این راه گام بر میدارد که نقش مالی مهمی در اقتصاد جهانی پیدا کندبعلاوه،دو کشور غیر غربی دیگر-کرۀ جنوبی و تایوان-با پیش گرفتن راه صنعتیشدن ژاپن به جای پیروزی از شیوۀ غرب، به توفیق صنعتی مهمی دست یافتهاند.
گر چه چنین مینماید که ژاپن در جهان است،اما با جهان نیست،به این سبباست که نخست وزیر و دیگر کسانی که قدرت را در دست دارند نمیتوانند بهوعدههای سیاسی خود در مورد بازرگانی و یا امور مهم دیگر که با تعدیل و تطبیق امرمهمی از سوی یکی از اجزای نظام ملازمت داشته باشد،عمل کنند.
اطلاع رسانان موظف،ممکن است از جنبههایی از سیاست دولت یا دیدگاههایوزارتخانهها یا بنگاههای بزرگ اقتصادی انتقاد کنند،اما در عمل همیشه ازادعاهای نهادهای عمدۀ نظام پشتیبانی میکنند و میگویند که ژاپن یک دموکراسیکثرتگرا است با اقتصاد بازار آزاد،که کار گشودن درهای بازار در حال پیشرفتاست،که رشد تشخص فردی و شناختن حق فرد و آزادی باید تشویق گردد،که بیشترژاپنیها دارند نیاز به جهانی شدن بیشتر را احساس میکنند،که خارجیها در میدانرقابت کوشش کافی به خرج نمیدهند،که برخورد[ناپسند]با ژاپن از سوء تفاهمخارجیان ناشی میشود.
این تحولات،اهمیت سیاسی زیادی دارد زیرا اگر اهرم بازارهای مالی جهان بهدست توکیو بیفتد،که تلاش کنونی او برای افزایش سهم بازار جهانی چنین هدفی رادنبال میکند،مقابله با فتح اقتصادی یکجانبۀ ژاپن خیلی دشوار خواهد بود."