چکیده:
در این مقاله با استفاده از ده پرسش مطرحشده،مدیران میتوانند تفکر استراتژیک خود را طبق روش فکری و مقایسهای یک ژنرال پروسی اندازهگیری کنند.
خلاصه ماشینی:
"با استفاده از این پیش فرض،میتوانیم سؤال مربوطی را درباره ارزیابی سطح توانمندی مدیریت استراتژیک از خود بپرسیم:«آیا تمام مدیران قادرند که دید کلی سازمان یا فلسفه اصلی شرکت و هدفهای استراتژیک واحد خودرا که مسئول آن هستند در چند کلمه یا جمله بیان کنند؟» اگر مدیران قادر ب این کار نباشند،اشکال بیشتر متوجه رؤسای بالاتر است تا خود آنها که احتمالا توانمندی مدیریت استراتژیکی ضعیفی دارند.
در ارزیابی اینکه آیا یک مدیر استراتژیست خوبی است یا خیر،ما سؤال میکنیم که:آیا این مدیران یا کارآفرینان قادرند جهت را نشان دهند و کارکنان را به نحوی جذب کنند که آثار پایدار داشته باشد؟آیا آنها قادرند ارتقاء بلند مدت در رشد و سودآوری سازمان را تأمین کنند؟هر چیزی را که کارآفرین با دید و باور و اعتقاد خود شروع کند اثرات بسیار بلندمدت خواهد داشت،اما هر چیزی را به عنوان راه حل مسائل خاص ارائه دهد بزودی از صفحه روزگار محو خواهد شد.
مدیران و کارآفرینان باید یک سؤال کلیدی نهایی را از خود بپرسند:چه کاری کردهایم برای اینکه دنیا را بهتر از زمانی که وارد آن شدیم،ساخته باشیم؟ یک استراتژیست به عنوان دانشجو،معلم و نمونه اختلاف بین استراتژیست واقعی و یک فرد رؤیایی غیر واقعی چیست؟پاسخ را باید در بازسازی ساختار زندگی فرد جستجو کنیم:چه موفقیتهایی داشته است و تا این مرحله در زندگی چه کرده است؟برای شناسایی استراتژیستهای واقعی با اندازهگیری نکات زیر شروع میکنیم: *طبیعت دید آنها در آغاز هر مرحله از کار و زندگی *روشی که آنها دید و هدف کلی خود را درجهت تطبیق با شرایط هماهنگ ساختهاند."