چکیده:
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای استرس و ناراحتیهای هیجانی ناشی از بیماری دیابت و همچنین تأثیر منفی آن بر روی کنترل قند خون در این بیماران؛ تاکنون شیوههای مختلفی از مداخلههای روانشناختی مورد بررسی قرار گرفتهاند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله گروهی روانی اجتماعی بر شاخصهای بهزیستی جسمی و روانی بیماران دیابتی انجام گردید. روش: کلیه زنان مبتلا به دیابت نوع دو در مرکز تحقیقات دیابت شهر یزد جامعه آماری پژوهش حاضر بودند که از این تعداد 80 نفر به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامههای بهزیستی روانی WBQ-12، پرسشنامه کیفیت زندگی وابسته به دیابت (ADDQOL19) را تکمیل کرده و سپس برای گرفتن آزمایش خون به آزمایشگاه معرفی شدند. دادهها با استفاده از نرمافزار spss و روش MANOVA تجزیه و تحلیل شد. نتایج: تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که تأثیر مداخله گروهی روانی اجتماعی در بهبود شاخصهای بهزیستی روانی و کیفیت زندگی در مرحله دوم (تفاضل سنجش اول و سوم) بیشتر و معنادارتر از مرحله اول (تفاضل سنجش اول و دوم) بوده است. همچنین میزان HbA1c در پس آزمون گروه آزمایش کاهش نشان داده بود اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که مداخله گروهی روانی اجتماعی بر بهبود متغیرهای سلامت روانی در بیماران دیابتی تأثیر مثبت دارد و سبب افزایش بهزیستی و کیقیت بهتر زندگی در این بیماران میشود. اما تأثیر این مداخله با گذشت زمان مشهودتر میباشد.
خلاصه ماشینی:
"به عبارتی حمایت اجتماعی که هدف مداخلات روانی اجتماعی است سبب افزایش توان سازگاری فرد میشود و واکنشهای سازگارا نه نیروی بالقوه فرد را به حرکت در آورده و بر عکس واکنشهای ناسازگار نه باعث عمیقتر شدن نگرانی حاصل از بیماری، انحطاط، واپسگرایی American Diabetes Association (ADA) Snoek Denollet Barth Powell Lett Aalto Gillibrand Tolljamo Pham Wen Albright Gray-sevilla و در نهایت بروز اختلالات روانی- اجتماعی میگردد (کوهن 1 و ویلس، 1985).
Bradley Audit of Diabetes-Dependent Quality of Life (ADDQoL) Bradley, Todd, Gorton, Symonds, Martin, & Plowright جدول 2: میانگین و انحراف استاندارد نمرات نگرانیهای ناشی از دیابت، مقیاس کیفیت زندگی و HbA1c در دو گروه مداخله و کنترل قبل از اجرای مداخله.
اما در مرحله دوم (تفاضل سنجش اول و سوم) تمامی آزمونهای چند متغیری (اثر پیلایی، لامدای ویلکز، اثر هاتلینگ و بزرگترین ریشه اختصاصی ری) معنادار هستند (F برابر7/8 و sig مساوی000/0) لذا تفاوت میانگین ترکیبی شاخصهای سلامت روانی در دو گروه مداخله و کنترل نتیجه میشود و این یعنی، مداخله گروهی روانی اجتماعی مطابق نتایج توصیفی، موجب بهبود شاخص های سلامت روانی در افراد مبتلا به دیابت نوع دو شده است.
در مورد HbA1c به عنوان شاخص بهزیستی جسمی نتایج استنباطی نشان داد که هیچ یک از آزمونهای چند متغیری (اثر پیلایی، لامدای ویلکز، اثر هاتلینگ و بزرگترین ریشه اختصاصی ری) معنادار نیستند (F برابر87/1و sig مساوی 183/0)؛ لذا تساوی میانگین ترکیبی شاخص سلامت جسمی (HbA1c) در دو گروه مداخله و کنترل نتیجه میشود و این یعنی مداخله گروهی روانی اجتماعی مطابق نتایج توصیفی، موجب بهبود قند خون در افراد مبتلا به دیابت نوع دو نشده است."