خلاصة:
هدف پژوهش حاضر شناسایی پیشرانهای موثر بر نشاط سازمانی کارکنان بود که به روش فراترکیب و با رویکرد ساندلوسکی و باروسو انجام گرفت. جامعة آماری شامل همة مقالات و پایاننامههای علمی و پژوهشی در حوزة نشاط بود که با مرور سیستماتیک تعداد 36 نمونه انتخاب و اعتبار آنها با برنامة مهارتهای ارزیابی حیاتی (CASP) مشخص شد. یافتههای پژوهش با تحلیل محتوا و استفاده از نرمافزار MAXQDA نسخة 2018 در قالب مدل پیشرانهای نشاط کارکنان، مشتمل بر 46 شاخص و 10 مولفه (شغلی، مدیریت و رهبری، رفاهی، زمینهای، فیزیولوژیکی، شخصیتی، اعتقادی، مهارتی، ارتباطات، رفتارهای شهروندی سازمانی) و 3 بعد (فردی، سازمانی، اجتماعی) به دست آمد. بر اساس نتایج حاصله مولفة زمینهای با 58/ 10 درصد، مولفة شخصیتی با 73/ 6 درصد، و شاخص معنادار بودن کار با 85 /3 درصد دارای بیشترین فراوانی بودند. برای سنجش اعتبار مطالعه از ضریب کاپای کوهن استفاده شد. امید است مدیران با بهکارگیری نتایج پژوهش حاضر سهمی در ایجاد نشاط و سلامت روح و جسم کارکنان سازمانها در جهت تحقق وظیفة مسئولیت اجتماعی خود داشته باشند.
The purpose of this study was to identify the drivers of employees’ organizational happiness using Sandelowski and Barroso approach to meta-analysis. The statistical population of the study included all scientific-research articles and theses in the happiness domain. Through systematic literature review, 36 cases were selected and their validity was confirmed using Critical Appraisal Skills Program (CASP). The data was analyzed using content analysis in MAXQDA software (version 2018). The results led to designing the model for the happiness drivers of organizations’ employees, which included 46 indices, 10 components (related to profession, management and leadership, welfare, context, physiology, personality, doctrines, skills, communications, and organizational citizenship behaviors), and 3 dimensions (i.e., individual, organizational, and social). Based on the obtained results, the context, personality, and job meaningfulness components had the highest frequency (10.58, 6.73, and 3.85 percent, respectively). In order to measure the validity of the study, Cohen’s kappa index was used. The findings of this study might be used by managers to create happiness and improve the mental and physical healthfulness of the organizations’ employees in order to fulfill their social responsibility.
ملخص الجهاز:
استاد گروه مديريت دولتي، دانشگاه آزاد اسلمي، واحد قزوين، قزوين، ايران (تاريخ دريافت : ١٣٩٩/٠٧/٠٥ ـ تاريخ پذيرش : ١٣٩٩/١١/٠٦) چکيده هدف پژوهش حاضر شناسايي پيشران هاي مؤثر بر نشاط سازماني کارکنان بود که به روش فراترکيب و با رويکـرد ساندلوسـکي و باروسو انجام گرفت .
يافتـه هـاي پژوهش با تحليل محتوا و استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخۀ ٢٠١٨ در قالب مدل پيشران هاي نشاط کارکنان ، مشتمل بـر ٤٦ شاخ و ١٠ مؤلفه (شغلي، مديريت و رهبري، رفاهي، زمينـه اي، فيزيولـو يکي، شخصـيتي، اعتقـادي، مهـارتي، ارتباطـات ، رفتارهاي شهروندي سازماني) و ٣ بعد (فردي، سازماني، اجتماعي) به دست آمد.
روند صعودي کاهش نشاط در ايران يافته هاي پژوهش چلبي و موسوي (١٣٨٧) نشان داد ميـانگين شـادماني در ايـران بـر اساس مقياس -١٠٠-٠ برابر ٤٨/٦ است که اين مقدار کمتر از حد متوسط شادماني ارزيابي ميشود.
مدل نهايي پيشران هاي مؤثر بر نشاط سازماني (منبع : يافته هاي پژوهشگر) همان طور که در شکل ٣ مشاهده ميشود، پيشران هاي مؤثر بر نشاط کارکنان سازمان ها با ديدي جامع و کل نگر در ٣ بعد اصلي (سازماني، فردي، اجتمـاعي)، ١٠ مؤلفـه (شـغلي، مديريت و رهبري، رفاهي، زمينه اي، فيزيولوژيکي، شخصيتي، اعتقادي، مهارتي، ارتباطات ، رفتارهاي شهروندي سازماني)، و ٤٦ شاخص (معنادار بودن شغل ، علاقـه بـه کـار، سـبک رهبري، حرفه ايگرايي، اخلاق مداري، شايسته بودن ، حامي بودن ، درک کارکنان ، ورزش و تفريح ، حقوق و مزايا، عدالت سازماني، ساختار منعطف ، امنيـت شـغلي، مسـير پيشـرفت شغلي، هدف گذاري، فرهنگ سـازماني، مـديريت مشـارکتي، يـادگيري سـازماني، اعتمـاد سازماني، توانمندسازي کارکنان ، سن ، جنسيت ، تغذيه ، سلامت جسمي، آراستگي و معطـر بودن ، مثبت انديشي، کانون کنترل ، خوش بيني، عزت نفس ، خودگشودگي، خـوش خلقـي، انعطاف پذيري، توکـل ، شـاکر بـودن ، قناعـت و ديـن داري، سـلامت روان ، شـوخ طبعـي، کارآفريني، نوآوري، روابط اجتماعي گسترده و تعامل مؤثر با ديگران ، کمک به ديگران ، شاد کردن ديگران ، ديد و بازديد، اعتماد به ديگران ) شناسايي شده است .