Abstract:
متن داستانی ، علاوهبر القای حالوهوای جهانی موهوم، تناسبی را نیز میـان آن جهـان خیـالی و جهان واقع برمی انگیزد. انگیزش کلامی این گونه مناسبات هستی شناختی میان جهان داسـتان و زیست جهان پیرامون خواننده را در این جا به «بافت وابسـتگی گفتمـان روایـی » تعبیـر کـردهام و برای تبیین آن، به کاربردشناسی یکی از نشانه های کلامی برجسته اش - یعنی ضمیر دومشخص ـ پرداخته ام. در آغاز این راه، پارهای از مفاهیم روایت شناختی لازم برای تشـریح بافـت وابسـتگی داستان را معرفی کردهام. سپس به ذکر پارهای ملاحظات زبـانشـناختی دربـارة بافـت وابسـتگی گفتمان روایی پرداخته ام. پس از مرور انواع عبارتهای اشاری، با بررسی کـارکرد ارجـاعی ضـمیر دومشخص در نمونه هایی از گفتمان روایی ، نشان دادهام که از این ضمیر به چنـدروش مـی تـوان برای وابستن جهان داستان به بافت بیرون از آن بهـره گرفـت ، و ضـمیر دومشـخص ، امـروزه در ادبیات داستانی ایران، افزونبر تنها کارکردی که زبانشناسان به طور سنتی برایش قایل بـودهانـد (شاخص گذاری مخاطب در بافت حاکم بر گفتگوهای شفاهی )، چه کارکردهـایی یافتـه اسـت . بـا شناسایی و بررسی این کارکردها سرانجام به این نتیجه رسیدهام که گاهی در داستانهـای نـوین فارسی از ضمیر دومشخص ، نه برای تثبیت مرزهای هستی شناختی میان عـوالم پنـدار و جهـان واقع ، که برای درهم ریختن این مراتب وجودی استفاده می شود.
Making a story world، narrative texts also contextualize it in the real world. Such an ontological projection، called in this article the context dependency of narrative discourse، is the topic of the present pragmatic study which examines second person pronoun as one of the most significant linguistic features of narrative texts. First a number of narratological concepts required for the pragmatics of narrative texts are discussed. Then، some specific linguistic insights about deictic expressions are studied in 2nd-person sample narratives. Based on the results of the study، five referring functions are recognized for 2nd-person pronouns particularly used in Persian to put literary fictions in their wider readerly contexts. This article، in a more explicit term، concludes that in addition to their only application ever known to linguists (i.e. addressing the participants in face to face conversations)، 2nd-person pronouns are applied in Persian contemporary narratives for undermining -rather than underlining- the ontological boundaries between the real and the fictive.
Machine summary:
"حال باتوجه به این که دامنة التفات در نمونة داستانی بالا، یا حتی نمونه های مشابه در موقعیت های واقعی ، از بافت پیرامون گوینده برنمی گذرد، لابد شما خوانندة نکته بین از خود می پرسید نگارندة مقالة حاضر به کدام مغلطه کوشیده است تا التفات ضمنی به افراد ناظر بر جریان گفتگو (گیرم نه حاضر در جایگاه مخاطب ) را از دل مخاطبه بیرون بکشد و آنرا، برخلاف تعریفی که خود از التفات مرزشکن به دست داده است ، درشمار کارکردهای التفاتی ضمیر دومشخص بگنجاند؟ پاسخ این پرسش تیزبینانه را نگارنده به پاسخ این پرسش های اساسی احاله می دهد که وقتی به اقتضای «علم المعانی »، گوینده می باید منظور خود را فراتر از حال شنونده، به فراخور "کلیة عناصری که موقعیت ایراد سخن را به وجود می آورد" و از آن جمله عوامل ناظر بر گفتگو بیان کند (امینی ، ١٣٨٨: ٦٤)، آیا همین گوینده می تواند خوانندة پارهروایت بالا را به حکم ناهم بومی اش با جهان داستان، از زمرة عوامل ناظر بر گفتمان روایی و از دایرة التفات ضمنی خود کنار بگذارد؟ خوانندة روایت های دومشخص عطفی را چه طور؟ اصولا آیا می توان نقش خوانندة ضمنی را در آفرینش روایت های دومشخص نادیده گرفت ؟ پاسخ منفی نگارنده به این پرسش ها دربرابر آندسته از روایت های دومشخص که اشارتگریشان دوپهلو و بافت وابستگی شان مبهم است ، تأیید می شود."