Abstract:
بحث ازذات حق از موضوعات مهم عرفانی و یکی از رازهای اندیشه بشر در طول تاریخ بوده است. ذات حق که حقیقهالحقایق است، غیبالغیوب و فاقد هرگونه تجلی و ظهور، حتی تجلی غیبی است و حقیقتی است مبرا از نام و نشان و وجودی است مطلق که حتی اطلاق وجود نیز بر آن از باب تفهیم است.هویت ذات حقیقتی است که در سراپردههای نوری و حجابهای ظلمانیدر بطون و غیب مانده است و از هرگونه صفت و اسم و تعینی مبری است. چنین هویت غیبالغیوبی از آمال و آرزوهای عارفان بسیار دور است و همواره قدمهای سالکان در پس سراپردههای جلال او لغزیدهاند و قلوبشان از ساحت قدس او محجوب مانده است.آنچه دراین پژوهش موضوع سخن قرار گرفته و به عنوان هدف اصلی مورد توجه است، و با روش توصیفی بدان پرداخته میشود، بیان کیفیت ذات حق ازدیدگاه شبستری سراینده گلشن راز میباشد
Machine summary:
"com مقدمه عارفان همانند فیلسوفان و دیگر اندیشمندان الهی هم نظرند که ذات اطلاقی حق تعـالی معلوم احدی نمیگردد زیرا ذات حق به عنوان وجود مطلق و نامتناهی هیچ نسبتی با وجـود محدود و متناهی مخلوقات ندارد البته خود حق تعالی در مقام ذات به خود علـم دارد و ایـن به سبب احاطۀ ذات نسبت به خود است .
این حقیقت مطلق همچنان که شبستری هم به آن اشاره کرده است درمصراع دوم نـدانم تا چگونه داند اورا دراینجا منظورش این بوده است که دیدة فلاسفه منور به نـور مشـاهده و مکاشفه نیست و هر چیزی را با استدلال عقلی میشناسند و چون ذات حق هم هیچ شریک و همتایی ندارد تا او را بشناساند لذا این فیلسـوفان نمـیتواننـد ذات حـق را بـا ادلـۀ عقلـی بشناسند جز اینکه تنها با عنایت و هویت الهی به شناختنش مشهود شـوند بـا ایـن عنایـت الهی نائل به این حقیقت میگردند که وجود و هستی جز ذات الهی نیسـتند چنـان کـه ایـن نکتۀ لطیف و باریکی است که درک آن تنها در شـأن کشـف صـریح و ذوق صـحیح اسـت و طوری است ورای طور عقل .
وجـود و کمـالات بـر ذات موجـودات نموده اند که به وسیلۀ این آلاء اشیاء از نیستی به هستی آمده اند و لذا تفکـر در ایـن نعمـت شرط داده شده است ، چون موجب بیداری سالک میگردد و لاهیجی بیان میدارد کـه فکـر کردن در ذات الهی گناه است ، زیرا شمول و سریان ذات متعالیه از آن اتم و اعلی اسـت کـه در دار وجود غیر او دیاری توان یافت تا وسیله معرفت او گردد (لویزن ، ١٣٧٩: ٣١٢)."