Abstract:
سخن از نوگرایی و پیشگامان آن در شعر عصر عباسی تنها اختصاص به زمان معاصر ندارد بلکه از همان زمانهای نزدیک به آن عصر، که نقد ادبی بر اثر درآمیختن فرهنگ عربی با فرهنگها و میراثهای فرهنگی و تازههای تمدنی پا گرفت، به صورت پراکنده در آثار آنان مشاهده میشود، از جاحظ گرفته تا قدامة بن جعفر و آمدی و ابن قتیبه و ابوالفرج اصفهانی. «حسن درویش» نویسندۀ کتاب «الشعراء المحدثون» با روش تحلیلی-توصیفی موضوع را واکاوی کرده تا فراگیری نوگرایی را در جنبههای مختلف هنر شاعری اینان آشکار سازد. با بررسی اثر حاضر میتوان دریافت که نوآوری نگارندة، نخست در گردآوردن سرآمدان این جریان در این کتاب است، سپس اشاره به زوایای پنهان حرکت نوآوری در جنبههای مختلف شعر آنان؛ از نوآوری در زبان شعری تا بناء و تصویر و موسیقی و غرضهای مختلف شعری. دیگر آنکه حضور نویسنده تا حدود قابل ملاحظهای در این اثر نمایان است، و بیشتر پس از نقل آراء مختلف یا آنان را تأیید کرده و یا با برهانی مناسب آنها را ردّ میکند، یا در برخی موضوعات خود نظری ارائه مینماید.
The discussion of modernism and its pioneers is not new and goes back to the origins of modernism and the mingling of Arabic culture with other cultures that affected literary criticism in the works of many authors including Hajiz, Qodamah Ben Jafar, Ibne Qotaibah, Abolfaraj Isfahani and many others….This has been analytically discussed by Hasan Darvish in His work "Alsho'ara al-Mohadathoon". He has shown modernism in different aspects of the works of poets. He has also compiled an excellent list of modernists and has looked at different aspects of their poetry including the new language of poetry, novelty, structure, imagery, musicality, and intention. The voice of the author is clearly heard in this work where he discusses different views and confirms or disconfirms them with acceptable evidence and wherever possible expresses his own independent views on modernism.
Machine summary:
گفتنی است نگارنده در هر فصل با چینشی ویژه ابتدا بـه معرفـی اجمـالی و زندگینامـه شاعر پرداخته است (که البته این مطلب جای نقد و بررسی دارد) سپس اگر ماننـد بشـار ویژگی خاصی داشتند(رأس مذهب المحدثین )، به آن پرداخته و آن گاه در همۀ فصـل هـا تقریبا با آهنگی یکنواخت از نشانه های نوگرایی بحث کرده ، بعد از آن این نواندیشـی و نوگرایی را در زبان و تصویرگری و مفاهیم و برخـی اغـراض شـعری ، کـه برجسـتگی ویژه ای داشته اند یا نشانه های نوگرایی در آن ها بیشتر مشهود بوده ، مورد بحث قرار داده است .
از نظر جامعیت فصول نیز باید گفت : نویسنده در فصل های این کتاب شاعران مذکور را نام برده است و آنان را بـه عنـوان پرچمـداران حرکـت نـوآوری قلمـداد کـرده اسـت .
نخسـت در (همان ، صص ٦٠ و ٢٦٢) که مطلب را با کمی تصرف از (تاریخ الأدب العربی ، العصر العباسی الأول ، ص ١٦٧، و دومی را از کتاب الفـن و مذاهبـه فـی الشـعر شـوقی ضـیف ، ص ٢١٢-٢١٤) اخذ کرده و در اولی ارجاع نداده است و در مورد دوم سه صـفحه بعـد ارجاع داده است -که این گونه ارجاع دهی هم چـون از وضـوح خـالی اسـت ، در ادای امانت علمی مشکل دارد و با وجود نـادر بـودن ، تـا حـدودی بـه امانـت خدشـه وارد می کند- در بقیۀ کتاب موارد خارج از رعایت امانت مشاهده نمی شود و هر جا از منبعی استفاده کرده به آن اشاره کرده است .