Abstract:
مطرح شدن اصل عدم قطعیتِ هایزنبرگ در فیزیک، جهانبینی انسان را به هستی و حتی خود انسان تغییر داد. بهتبع آن، «واقعیت» بازتعریف شد و «زبان» بهعنوان واسطه و برسازندۀ واقعیت، به جایگاه ویژهای دست یافت. بازتاب این اندیشه در ادبیات، موجد نوع (ژانر) جدیدی در ادبیات داستانی است که خودآگاهانه توجه مخاطب را به وضع ساختگیاش جلب میکند تا از این راه پرسشهایی را دربارۀ رابطۀ داستان و واقعیت مطرح سازد. این داستانها «فراداستان» نام دارند و علاوه بر تأثیر ماهویای که از اصل عدم قطعیت گرفتهاند، در بهرهگیری از تکنیکهای داستانی نیز بازتابگر این اصلاند. اتصال کوتاه، تناقض، جایگشت، زیادهروی، عدم تناهی، ساختار تودرتو، تعدد راوی، راوی غیرقابل اعتماد، پیوند دوگانه، غیاب، فرجام چندگانه و نامعین، تکنیکهای داستانیای هستند که از اصل عدم قطعیت تأثیر گرفتهاند. شب ممکن رمانی فراداستانی از محمدحسن شهسواری است که بهخوبی توانسته از تمهیدات پسامدرنیستی برای ایجاد عدم قطعیت در داستان بهره جوید. در این نوشتار، جلوههای عدم قطعیت در رمان شب ممکن بررسی شده و از این رهگذر، شیوههای متفاوت ایجاد عدم قطعیت در فراداستان معرفی شدهاست.
Introduction of Heisenberg's uncertainty principle in Physics changed the human worldview about existence and about himself. “Reality” was consequently redefined and “language” achieved a particular place as a mediator and constructor of reality. The reflection of this thought in literature creates a new genre in fictional literature that consciously attracts the attention of audience to its fictitious situation in order to bring questions up about the relation between story and reality. These stories are called “metafiction” that reflect the use of fictional techniques besides being influenced by the principle of uncertainty. Shortcuts، contradictions، permutations، excessiveness، being infinite، nesting structure، multiplicity of narrators، unreliable narrators، double bonding، absenteeism، multiple and indeterminate endings are all fictional techniques have affected by the principle of uncertainty. “Night of Possible” (Shab-e-momken) is a metafictional novel by Mohammad Hassan Shahsavari that has successfully benefited postmodernist arrangements to create uncertainty in the story. In present paper، the effects of uncertainty have been studied in the novel “Night of Possible” and the different ways of creating uncertainty in metafiction have been introduced.
Machine summary:
ایده اصلی این نوع ادبی، منتج از توجه به سـاحت هـای متفـاوت وجـودی داسـتان و واقعیت ، فلسفه زبان و همچنین نظریه جهان های موازی است .
توجه فراداستان به عدم قطعیت در قالب تکنیک های متفاوت داستانی که متأثر از این اصل اند، در این نوع ، جلوه گر شده است .
علاوه بر آشکار شدن نقش زبان در آفرینش واقعیت و برجسته شدن آن در فراداستان ، پس از پیدایش فیزیک کوانتوم ، بحـث هـایی درخصـوص بـود یـا نبـود جهـان و فرضـیه جهان های موازی مطرح شد؛ این بحث ها نیز در فراداستان منعکس شده اند.
محتـوای وجودشناسـانه این متون سبب میشود خواننده به فکر فرورود و از خود بپرسـد کـدام جهـان ، واقعـیتـر است ؟ چه چهارچوبی واقعیت و داستان را از هم متمایز میسازد؟ آیا جـز ایـن جهـان هـا، جهان دیگری نیز متصور است ؟ چند جهان دیگر و با چه شرایطی؟ آیا اصلا جهانی وجـود دارد؟ همه این پرسش ها ریشه در اصل عدم قطعیت دارند.
در شب ممکن ، از شخصیت های واقعی و تاریخی بسیاری نام برده میشود، اما فقط در سطح نام باقی میمانند و با شخصیت های داستانی وارد تعامل نمـیشـوند تـا خواننـده را درباره واقعی بودن یا داستانی بودن خود با عدم قطعیت مواجه کنند، اما بنا به نظر حسـین پاینده (١٣٨٩)، همین امر نیز نوع خفیفی از پیوند دوگانه را در رمان ایجاد میکند.
حتی فصل سوم که «شب واقعه » نام دارد و قرار است بـه چگـونگی رخ دادن این حادثه و نحوه انتقام گیری صاحبان اتومبیل دزدیده شده از شخصیت های اصلی داستان بپردازد، پیش از آنکه وارد ماجرا شود، تمام میشود.