Abstract:
شبرنگنامه یکی از منظومههایِ پهلوانیِ پس از شاهنامه است که به موضوعِ کینخواهیِ شبرنگ، پسر دیو سپید، از ایرانیان و نبردهای او با رستم و ایرانیان میپردازد. با اینکه از شناسایی و معرّفیِ این اثر حدودِ صد و بیست سال میگذرد آگاهیها و تحقیقاتِ موجود دربارۀ آن بسیار اندک است و متنِ مصحَّحِ آن نیز بهتازگی منتشر شده است. شبرنگنامه که سَرایندۀ آن ناشناخته است 2877 بیت دارد و احتمال دادهاند که از منظومههایِ سدۀ ششم باشد. چون این منظومه از منابعِ دو درس از سرفصلهایِ گرایشِ ادبیّاتِ حماسی در دورۀ دکتریِ ادبیّات فارسی است در این مقاله ضمنِ معرّفیِ تصحیحِ این کتاب (به کوشش: ابوالفضل خطیبی و گابریله وان دِن بِرگ، تهران، بنیاد موقوفات افشار با همکاری انتشارات سخن، 1395) و طرحِ نکاتی برای تعیینِ تاریخِ احتمالیِ نظمِ آن، پیشنهادهایی نیز دربارۀ بعضی مواردِ مقدّمه و ضبطهای متنِ آن عرضه شده است.
Shabrang nameh is one of the athletic poems after than Shabrang nameh which is proceeded to revenge of Shabrang the son of White Dave from Iranians and his battles with Rostam and Iranians. Although the identification and introduction of the work goes on about a hundred and twenty years ago، knowledge and available researches about it is very low and its edited text has also recently been published. Shabrang nameh the poet is unknown have 2877 lines and it is possible belong to the sixth century poets. Because this poem is the references of two lesson of the tendency epic literary topics in the Persian Literature PhD، in this paper while introducing edition of this book and designing the hints to determine the probable date of its compose، some proposals have been also presented about a part of cases of introduction and recordings the its text.
Machine summary:
قافیۀ مصراع اول هم در چهار نسخه «زابلـی» اسـت و بـر همـین اساس این ضبط برای بیت پیشنهاد میشود: پس آنگه می روشن زابلی بفرمود دادن بدو بلبلی «بلبل » به معنای «ساغر باده » در بیتی از شاهنامه هم به کار رفته ٩و لغتی است کـه بـرای بسیاری از کاتبان و خوانندگان ناآشنا بوده لذا بعید است که کاتب یـا خواننـده ای وجـه «شه زابلی» را در شبرنگ نامه به «بدو بلبلی» تغییر دهد اما برعکس آن (بدو بلبلی← شه زابلی) کاملا محتمل است .
بزد بر سر و مغز و خم گشت پشت وزو رزم او باد آمد به مشت (ص ٨١، ب ٩٨٤) در اینجا طبق قاعده ای که پیشتر اشاره شد «او» در نقش و معنای صفت پیشـین «آن » بـه کار رفته است ولی چون در پیشگفتار (ص پنجاه و هفت ) نوشته اند که همۀ ایـن مـوارد را در تصحیح شبرنگ نامه به «آن » تبدیل کرده اند برای هماهنگی و یک دستی مـتن بایـد در اینجا هم به جای «وزو» صورت »وزان » بیاید.
نگارنده پیشتر در جایی اشاره کرده اسـت کـه چـون منظومـه هـای پهلـوانیی ماننـد شبرنگ نامه معمولا یک بار چاپ میشود و خوانندگان و خریداران خاص خـود را دارد بهتر است در همان تصحیح و انتشار نخست بـا مقدمـه ، توضـیحات و فهرسـتهای لازم باشد (ر.