Abstract:
در این مقاله، دیدگاه مایکل بنر درباره عقلانیت علم و تبیین علت موفقیت آن را بیان و بررسی کردهایم. مایکل بنر در این بحث در گام نخست عقلانیت علم و دیدگاههای مطرح درباره آن را بررسی میکند. او گام نخست را از دیدگاههای تامس کوهن درباره چگونگی پیدایی و پایایی نظریههای علمی و نیز عقلانیت علم آغاز میکند و به مباحث بسیار بحثبرانگیز تامس کوهن و برخی دیگر از ضدواقعگرایان در فلسفه علم میپردازد و اختلافنظر آنها را دراینباره برجسته میکند. پس از اشاره به اختلافنظر فیلسوفان علم درباره عقلانیت علم، دیدگاههای مختلف دراینباره را بررسی میکند و درنهایت دیدگاه «واقعگرایی عقلی» را انتخاب و مستدل و دیدگاههای مخالف را بررسی میکند. او، درمیان مخالفان واقعگرایی، بر دیدگاههای تامس کوهن و لاری لائودن متمرکز میشود. در این مقاله، دیدگاه مایکل بنر را بررسی کردهایم و در این بررسی نقایص دیدگاه او را برشمردهایم و تلاش کردهایم دیدگاه وی را تکمیل کنیم.
Machine summary:
اما لائودن این سؤال را مطرح میکند که آیا این امر درمورد واقعنمایی صادق است؟ آیا واقعنمایی مستلزم و درنتیجه تبیینکنندة موفقیت است؟ لائودن معتقد است که ما، بهدلیل نداشتن تحلیل قانعکنندهای از واقعنمایی، اگر پاسخ سؤال فوق را مثبت بدانیم خطا کردهایم: «هیچیک از طرفداران واقعگرایی هنوز توصیف منسجمی از صدق تقریبی ندادهاند که مستلزم این باشد که نظریههای دارای صدق تقریبی در طیفی که میتوانیم آنها را بیازماییم، میتوانند پیشبینیهای موفقیتآمیزی ارائه کنند» (Laudan 1981: 30-32).
ازنظر لائودن واقعگرایان نمیتوانند معتقد باشند که اگر نظریه موفق باشد، احتمالا صادق است؛ زیرا واقعگرایی انسان را به این دیدگاه هم متعهد میکند که برای آنکه یک نظریه از صدق تقریبی برخوردار باشد باید اصطلاحات محوری آن دال (دلالتکننده/ دارای ارجاع و دلالت) باشند و لائودن تعدادی از نظریهها را نام میبرد که اصطلاحات محوری آن باتوجهبه پیشرفتهای امروزی دیگر دارای دلالت یا ارجاع نیستند و بنابراین باید نتیجه گرفت که چنین نیست که همۀ نظریههای موفق از صدق تقریبی برخوردار باشند.
اگر امکان دارد که یک نظریة موفق و درعینحال غیرصادق باشد، چرا باید پذیرفت که واقعنمایی آن نظریه بهترین تبیین برای موفقیت آن است؟ مایکل بنر دراینباره سه پاسخ را مطرح و بررسی میکند.
حتی اگر واقعگرایان گاه بهخطا رفته باشند مدعای اصلی و محوری آنها درست است و آن اینکه صدق یا واقعنمایی نظریهها بهترین تبیین برای موفقیت آنهاست، زیرا انسان با نظر به همۀ نتایج صادق (که بهعلت ارتباط نظریهها با یکدیگر با هم مرتبطاند) میتواند از صدق نظریه واقعنمایی آنها را نتیجه بگیرد.