Abstract:
در قرن سیزدهم هجری با ظهور شخصی به نام شیخ احمد احسایی در میان علمای شیعه، مبانی جدیدی در روششناسی امامیه مطرح گردید و این مبانی را جانشینان احسایی به کار گرفتند و مبدا برخی از آموزههای نو شد. این روششناسی در نهایت به بدعتها و انشقاقاتی در مذهب شیعه منجر شد و سرانجام فرقه شیخیه را بنیان نهاد. مهمترین مبانی روششناسی شیخیه عبارتاند از اعتقاد به حذف آیاتی از قرآن، قائلشدن به حجیت ظواهر روایات بدون اعتنا به روش اصولیان، مراجعه به حدیث به صرف نقل ثقه و اهمیتندادن به روش علمای رجال و درایه در اعتبار حدیث، که بهکارگیری این روشها پیامدهایی چون حذف کتاب الهی و دخالت احادیث مجعول و ضعیف و نامنطبق با عقل سلیم در منابع معرفتی را به دنبال داشته و نتیجه آن باورمندی به عقاید انحرافی و غلوآمیز بوده است. در این نوشتار مبانی روششناسی شیخیه با استفاده از روش تحلیلی ـ توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای بررسی و نقد شده است.
Machine summary:
از آنجا که تشخیص مفاهیم احادیث گاه به صورتهای متفاوت انجام میگیرد و مواردی چون مطلق و مقید و عام و خاص در متن احادیث راه یافته است، علمای امامیه برای تشخیص مفاهیم و معانی دقیق احادیث به نظرها و تحقیقاتی در اصول نظری پرداختهاند و قواعدی وضع کردهاند؛ اما حاج ابوالقاسمخان ابراهیمی میگوید در تشخیص مفاهیم و معانی اخبار اهل بیت(ع) اصولیان نظریات و تحقیقاتی دارند که ذکر آن تفصیلات باعث «تشویش ذهن و تولید مالیخولیا» است و اگر ائمه از این عبارات و کلماتی که فرمودند مراد دیگر داشتند، لازم بود که خودشان بیان بفرمایند (ابراهیمی، بیتا الف: 171ـ173).
4. از زمانی که خبر مطرح بوده، وثاقت راوی آن دارای اهمیت و توجه بوده است؛ ولی حاج ابوالقاسمخان میگوید آیا درست است که با علم رجالی که واضع اول آن شخص زیدی و فطحی است، حدیث فضیلت آل محمد(ع) رد شود؟ تازه اگر همه این قواعد سست پذیرفته شود، آیا احتمال داده نمیشود که آن کسی که دروغ ساخته و متن حدیث را جعل کرده، سندی هم مرکب از همه رجال معتبر و موثق جعل کرده باشد؟ بر جعلکننده چه فرقی میکند که متن حدیثی را بسازد یا سند آن را؟ (همان: 190).