Abstract:
ایالاتمتحده آمریکا همواره در سیاست خارجی خود در قبال جمهوری اسلامی ایران از ابزار دیپلماسی عمومی بهصورت «راهبردی» استفاده کرده است اما به دلایلی ازجمله نداشتن رابطه دیپلماتیک سنتی با ایران و لزوم داشتن ابزاری برای مدیریت افکار عمومی و جمعآوری اطلاعات از داخل ایران، در سالهای ریاست جمهوری باراک اوباما توجه ویژهای به «دیپلماسی دیجیتال» و «شبکههای اجتماعی» ایجاد شد. استفاده از دیپلماسی دیجیتال و بهطور خاص دیپلماسی توئیتری (توئیپلماسی) بهعنوان ابزاری کارآمد برای سیاست خارجی آمریکا در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما و وزارت خارجه هیلاری کلینتون شدت گرفت و به نقشآفرینی موثر در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 در ایران با استفاده از توئیتر، فیسبوک و یوتیوب و بعدازآن منجر شد. ازاینرو، سوال اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه وزارت خارجه آمریکا از دیپلماسی دیجیتال برای تاثیرگذاری بر ایران در دوران ریاست جمهوری اوباما بهره برده است؟ در پاسخ با استفاده از روش تبیینی، این فرضیه بررسی میگردد که وزارت خارجه آمریکا در چارچوب دیپلماسی دیجیتال با استفاده از توئیتر و ظرفیتهای آن برای به خیابان کشاندن و سازماندهی معترضین به نتیجه انتخابات، جمعآوری اطلاعات از داخل ایران و انتشار تحلیلهای هدفمند و اشاعه ایران هراسی در مقیاس جهانی به مدیریت جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخته است.
Abstract<br />The United States of America has always used public diplomacy as a "strategic" tool in its foreign policy towards the Islamic Republic of Iran. During Barack Obama’s presidency, "digital diplomacy" and "social networks”, for some reasons, including the lack of traditional diplomatic relationship with Iran & the necessity of having a tool for managing the public opinion and collecting information from inside Iran, had been paid special attention. Therefor during Hillary Clinton's term as secretary of state, using digital diplomacy and, in particular, twitter diplomacy (twiplomacy) as an effective tool for the US foreign policy, was significantly intensified, in a wayTwitter, Facebook and YouTube played very effective roles in the protests against the 2009 Iranian presidential election results. Hence, the main question of the present research is how the US State Department usede digital diplomacy to affect Iran during the Obama administration. Using the explanatory method, the hypothesis is investigated that the US Department of State, in the frame work of digital diplomacy, has managed a soft war against Iran through using Twitter and its capabilities to bring people on the streets, organize the protesters, collect information from within Iran, and publish targeted analyses, and disseminate a wave of Iran-phobia across the world.
Machine summary:
ديپلماسي ديجيتال آمريکا در برابر ايران در دوران رياست جمهوري اوباما فريده محمدعلي پور* ، محمدرضا نوروزپور** تاريخ دريافت : ١٣٩٧/٥/٢٩ تاريخ پذيرش: ١٣٩٧/٨/٩ چکيده ايالات متحده آمريکا همواره در سياست خارجي خود در قبال جمهوري اسلامي ايران از ابزار ديپلماسي عمومي به صورت «راهبردي» استفاده کرده است اما به دلايلي ازجمله نداشتن رابطه ديپلماتيک سنتي با ايران و لزوم داشتن ابزاري براي مديريت افکار عمومي و جمع آوري اطلاعات از داخل ايران، در سالهاي رياست جمهوري باراک اوباما توجه ويژهاي به «ديپلماسي ديجيتال» و «شبکه هاي اجتماعي» ايجاد شد.
Network-making Power آنها هستند که قدرت شبکه سازي، برنامه ريزي، بازبرنامه ريزي و راهگزيني دارند (کاستلز، ٦٤:١٣٩٣) از نگاه کاستلز پيدايش فناوريهاي نوين و گسترش اينترنت در سراسر جهان و استفاده بيشتر تودهها از شبکه هاي اجتماعي اينترنت پايه ، اين امکان را فراهم آورده تا تودههاي مردم نيز بتوانند قدرت حاکمان را به چالش بکشند اما درنهايت تبيين ميکند که اين ظرفيت در کشورهاي فاقد دموکراسي نهادينه شده، خود به عنوان يکي از مکانيسم هاي عمل برنامه ريزان و راه گزين ها براي استفاده از ظرفيت هاي شبکه هاي ارتباطي عمل ميکنند.
٢- اهداف ديپلماسي ديجيتال و توئيپلماسي آمريکا در قبال ايران پژوهش هاي ارتباطي، سه فرآيند عمده در روابط بين رسانه ها و مردم را براي ارسال و دريافت خبر مطرح ميکنند: «برجسته سازي»، «زمينه سازي» و «چارچوببندي» (کاستلز، ١٧٧:١٣٩٣) شبکه هاي اجتماعي خصوصا توئيتر بيش از هر رسانه ديگري قادر هستند بر اساس اين فرآيندها عمل کنند و اذهان مخاطبان جمعي را تحت تأثير خود قرار دهند.