Abstract:
مسئله ذهن- بدن یکی از موضوعات پیچیده فلسفی است که به نظر متفکران، در صورت ارائه پاسخ کافی به این پرسش، بسیاری از موضوعات پیچیده و دشوار فلسفی حل خواهد شد و بشر به علم جامعی در باب ماهیت انسان دست خواهد یافت. علاوه بر مسائل وجودشناختی و علّی که در ذیل مسئله ذهن- بدن مطرح است، این مسئله از جنبه ذهنی با پرسشهای مهمی نظیر چیستی هویت شخصی و ارتباط آن با بدن و مغز روبرو است. ناتوانی نظریات موجود در تبیین رابطه ویژگیهای ذهنی و ویژگیهای فیزیکی باعث شد برخی موضوع بازگشت به تفسیر ارسطویی از ذهن یا نفس به عنوان صورت بدن را مطرح کنند. علیرغم انتقادات فراوانی که به نظریه ارسطو شده، نحوه مواجهه وی با مسئله ذهن- بدن به گونهای است که در پاسخگویی به مسائل چیستی پدیدههای ذهنی و حالات فیزیکی وتبیین نحوه تعامل بدن و ذهن موفقتر از دیگر نظریات است. همچنین نظریات وی حاوی نقاط قوت فراوانی در حل مسئله هویت فردی است.
The problem of mind-body is one of the most complex philosophical issues that, in the opinion of thinkers, if there is enough answer to this question, many complex and difficult philosophical issues will be solved, and human beings will achieve a comprehensive knowledge of the nature of mankind. In addition to the ontological and causal problems posed by the mind-body issue, this issue faces mental issues with important questions such as the nature of personal identity and its relation to the body and the brain. The inability of theories in explanation due to mental and physical characteristics has led some to raise the issue of returning to the Aristotelian interpretation of mind or soul as body form. In spite of the many criticisms that Aristotle's theory posed, how he faced the problem of mind-body it helps us, to answer questions about what constitutes mental phenomena and physical states, and how is the interaction of our body and mind. His views also have many strengths points in solving the problem of personal identity.
Machine summary:
سوال اصلي در اينجا اين است که از آنجا که ذهن و ماده دو چيز کاملا متمايز هستند حالات ذهني و فيزيکي چگونه ميتوانند رابطه داشته باشند؟ و چگونـه آگـاهي درونـي مـيتوانـد از واقعيـت عينـي معرفـت درستي کسب کند؟ با اين اوصاف ، دکارت تلاش زيادي کرد تا چگونگي ايجاد حالات بدني توسـط نفـس را تبيين کند (١٠٠ :٢٠٠٤ ,Yu &Bunnin ).
برخي فلاسفه به جد معتقدند که راه حل نهايي براي اين مسئله وجود ندارد و طرح مسـئله از ابتـدا اشـتباهي بوده که بر پايه فرضيات گمراه کننده دکارت شکل گرفته است ، و برخي ديگـر معتقدنـد ايـن وضـعيت در پـي بازگشت به تقرير ارسطويي درباره رابطه نفس و بدن است (همان ).
درواقع بحث هاي وجودشناختي و عّلي وي درباره ايـن مسـئله بدون فهم دقيقي از نظريه ماده و صورت قابل تبيين نيست : «قسمي از جـوهر محسـوس ١ مـاده ٢ اسـت ، و قسـمي ديگر صورت ٣ و فعليت ٤ و قسم سوم چيزي است که از ترکيب آن دو پديد مـيآيـد» (متافيزيـک ، ١٠٤٣الـف : ٢٦-٢٩).
بـه نظر متفکران نحوه مواجهه ارسطو با اين مسئله طوري است که بسياري از مشـکلاتي کـه فلاسـفه جديـد در راه تبيين ارتباط ذهن و بدن دارند براي وي بوجود نميآيد.
اگر بخواهيم قضيه اخير در مورد حامل بودن بدن براي برخي فعاليت هاي نفـس (فعاليـت هـاي عقلـي) را بـا بحث اول در مورد اين که هر بدني نفس خاص خويش را دارد جمع ببنديم ، ممکن است پرسش هـايي در بـاره هويت شخص بوجود بيايد.