Abstract:
یک اثر ترجمهشده را با دیدگاههای متفاوتی میتوان مورد مطالعه قرار داد. یکی از این دیدگاهها، معیارهای نقد ترجمه مبتنی بر کارکرد ترجمه است. گاهی این کارکرد بیشتر فرامتنی است و گاهی به گفتمانی میپردازد که اثر ترجمه شده در جامعۀ مقصد تولید میکند. مطالعه و بررسی مقابلهای متن مبدا و متن مقصد، به لحاظ زبانی، آموزشی و در سنجش کیفیت ترجمه می تواند مفید باشد که به آن ارزیابی ترجمه میگوییم. نقد ترجمه «باید به این مساله بپردازد که ترجمه در جامعه مقصد چه میکند»(فرحزاد 1387 : 39) مترجم محصولی را تولید میکند و این محصول در جامعۀ مقصد مصرف میشود و در نتیجه تولید فکر و ایدئولوژی میکند. در این نوع مطالعه ، بازتاب کار مترجم، فراتر از بررسی درست یا اشتباه بودن ترجمة یک واژه است. تفکر انتقادی باید کل گفتمان و پیامدهای مجموعة تولید شده را هدف قرار دهد. در این نوشتار، نگاهی داریم به پذیرش آثار کریستیان بوبن و نقش ترجمههای مهوش قویمی آن در معرفی این نویسنده فرانسوی به مخاطبان فارسی زبان.
Translation critique criteria are based on the function of translation. Sometimes this function is more hypertextual, and sometimes it deals with the discourse that produces the translated work in the target community. Examining the confrontation between the source text and the destination text can be useful in terms of language, teaching, and quantitative translation, which we call translation evaluation. Translation criticism, however, focuses on the transtemporal space of the work, its translation process, and its overall results and effects. The translator produces a product, and it is consumed in the target community, thereby producing thought and ideology. The reflection of the translator’s work goes beyond just checking for the correct or wrong translation of a word. Critical thinking should target the whole discourse and the consequences of the collective produced. In this article, we take a look at the acceptance of Christian Bobin’s works and Mahvash Qavimi’s translations of this French author’s works.
Machine summary:
پذیرش آثار کریستیان بوبن در ایران: با نگاهی به ترجمههای مهوش قویمی اسماعیل فرنود 1 چكيده اثر ترجمهشده را با دیدگاههای متفاوتی میتوان مطالعه کرد؛ یکی از این دیدگاهها معیارهای نقد ترجمه مبتنیبر کارکرد ترجمه است.
قبل از نام کریستیان بوبن، مهوش قویمی بیشتر بهواسطۀ مقالات، آثار تألیفیاش و بهعنوان استاد دانشگاهی صاحبنظر در حوزۀ زبان و ادبیات فرانسه شناخته میشد و نه مترجم ادبی، اما امروزه نام او برای مردم و خوانندگان ایرانی به نام کریستیان بوبن گره خورده است.
یک ویژگی مثبت ترجمههای قویمی این است که همگی در یک انتشارات کار شدهاند و به مترجم و فضای آثار بوبن آشنایی پیدا کردند و برای انتخاب نوع حروف، جنس و رنگ کاغذ، طرحها، و قطع چاپی هماهنگاند.
پیروز سیار آن را رفیق اعلی ترجمه کرده است تا بهنوعی هر دو مفهوم را برساند، اما بههرحال ترجمۀ این نوع عنوان به تفکر و جستوجو نیاز دارد و میتوان به مترجم برای انتخاب عنوان متفاوت حق داد.
قویمی اثری دیگر از بوبن را، که آن هم اسم خاص است، عیناً ایزابل بروژ (قویمی 1382) ترجمه کرده است و این نشان میدهد مشکلی با استفاده از اسم خاص در عنوان ندارد و فقط شاید آن کتاب او را بهیاد اثر دیگری نینداخته است.
Khatat Rohollah Ghasemi 1 Abstract Christophe Balaÿ is one of the iranologists who has sacrificed their whole life to study Persian literature and the outcome is a book, entitled Genèse du roman persan modern, which has been translated to Persian by two Iranian university professors Mahvash Ghavimi and Nasrine-Dokht Khatat.