Abstract:
ادبیات یک سرزمین دریچه ایست که از طریق آن می توان بسیاری از مباحث
اجتماعی را بررسی کرد. شناخت مقولات اجتماعی یک فرهنگ از طریق
ادبیات آن جامعه، از اهداف و کارکردهای جامعه شناسی ادبیات است. بسیاری
از شاعران در اشعار خود به نوعی به مقوله زن پرداخته و یا به آن اشارهای
داشتهاند. طرز تلقی و نوع نگاه آنها به زن متاثر از دیدگاه عامتر جامعه نسبت
به زن و نیز تجربیات شخصیایست که این افر اد در زندگی با آن مواجه
بودهاند. در ادبیات منظوم امروز نیز به اشعار تنی چند از شاعران بزرگ و
صاحب سبک معاصر بر میخوریم به ویژه آن دسته از شاعرانی که چه در
حوزه اندیشه و چه در حوزهی زبان، شاعرانهتر شعر می سروده و زن نیز در
اشعارشان جایگاهی خواه بلند و عزیز و خواه حضیض داشته است . در
اشعار شهریار نیز به موارد متعددی بر میخوریم که او از زنان صحبت کرده
است. در این مقاله بر آنیم تا نگاه و اندیشه شهریار را به حضور سیاسی
اجتماعی زنان بررسی کنیم.
Machine summary:
عشق شهریار به حدیست که او در آستانه فارغ التحصیلی از دانشکده پزشکی، درس و بحث را رها میکند و دل در گرو عشقی نا فرجام میگذارد: دلم شکستی و جانم هنوز چشم براهت شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت جایگاه تاریخی زن در جامعه ایرانی در بررسی مسائل تاریخی، پیش و قبل از هر چیز باید اوضاع زمانه را در نظر گرفت به خصوص آنکه موضوع بحث درباره زنان ایرانی باشد.
طفل را هر لحظه خوفي هست کان تسکين نيابد جز به زير بال مهر و نازش و تيمار مادر چنين برداشت و نظرگاهي در مورد مقام شامخ مادر، استاد سخن را بر آن داشته است که ارزش و مقام و منزلت او را در قصيده « روز مادر » با زيباترين الفاظ و ترکيبات به تصوير کشد و ناسپاسان را به تير کفر نشانه گيرد: مادر مقام و منزلتش بين که في المثل فخر علي به زهره زهرا ازهرست قدسيه مادري که بر سر سوره کتاب تشبيه او به چشمه اکسير کوثر است شاه زنان که معجر عصمت به خون خضاب شافيترين شفيعه صحراي محشر است از اين همه مواهب مخصوص کبريا مادر، مهين وديعه ناموس اکبر است اين نعمت عظيم به ايمان سپاس دار هر کو نه پاس حرمت او داشت کافر است (ديوان شهريار، 472) علی(ع) استوانه قدرت، شکوه عالم امکان، عصاره خوبیها و درستیها، همهی همه.